سه میزان اصلی در ارزیابی فیلم‌های سینمایی از منظر سواد مالی

فیلم‌های برتر جشنوارۀ نشان فی چطور انتخاب می‌شوند؟

هر فیلمی به موضوعی می‌پردازد و پرداختن به آن را در قالب گره اصلی و فرعی و اشارات می‌گنجاند. کارگردان به ویژه در طول فیلم فریاد می‌زند که «من پیامی با پرداختن به این موضوع دارم». گاه زبان فیلم نارساست و گاه گوش با واژه‌ها ناآشنا؛ اما سینما زمانی سینماست که پیامی رسا به واژه‌هایی آشنا بیان شود. این هر دو به ترتیب به این معناست که اول، فیلم بیان سینمایی دارد و دوم، مخاطب‌فهم و مخاطب‌پسند است.

زمانی که فیلم بیان سینمایی ندارد، از سینما فاصله می‌گیرد؛ هر چند در سینما به نمایش درآید. سینما هنر هفتم و به بیان فنی‌تر، ترکیب شش هنر است. بیان سینمایی یعنی هر یک از آن شش هنر در جای خود و به اندازهٔ خود و با ترکیب مناسب، حامل پیام کارگردان است. با این وصف، در ارزیابی فیلم نمی‌شود بیان سینمایی را نادیده گرفت.

مخاطب‌فهمی و مخاطب‌پسندی به معنای عوام‌زدگی یا توده‌گرایی نیست. سینمایی سینماست که فرد را از خانه بیرون بکشد و به پشت درِ گیشه برساند و پولی پرداخت کند و ساعاتی در آنجا بنشیند و به خانه بازگردد. این فرایند نیازمند جذابیت و کشش فیلم است. فیلم‌هایی که ساخته می‌شوند اما پسند مخاطب را در خود ندارند، بی‌تردید گیشه برای‌شان مهم نیست و سینما نیستند؛ بلکه فیلمی ساختهٔ ارگانی دولتی یا غیردولتی برای ارائهٔ رایگان به مخاطب خود هستند.

این جمله برای جانورشناسان خنده‌دار است: «گونه‌ای از لوکسودینا سیکلوتیس را تجسم کنید که بر سر پیل پوزی با رنگدانه‌های پنتون حرکات نوسانی‌اش را تکرار می‌کند.»؛ اما برای ما خنده‌دار نیست؛ چرا که گوینده از ابزاری استفاده کرده که منِ مخاطب به آن دسترسی ندارم. همین جمله را با ابزاری که مخاطب دارد بازنویسی کنیم: «طوطی نارنجی‌رنگی را تصور کنید که بر سر فیلی با خرطوم قرمز پایکوبی می‌کند.» مخاطب‌فهمی و مخاطب‌پسندی، لودگی یا طنز نیست؛ فهم و پسند است. با این وصف، در ارزیابی فیلم هم‌زمان با بیان سینمایی نمی‌توان پسند مخاطب را در نظر نگرفت.

نگاه موضوعی به فیلم جدا از موضوع فیلم یا پیام کارگردان، مانند آن است که به مجسمه از زوایای گوناگون نگاه کنیم و در یک زاویه ممکن است سایهٔ مجسمهٔ انسانی بر دیوار، شکل حیوانی باشد. این به معنی بار کردن مفهوم بر آن مجسمه نیست. به معنی آن نیز نیست که مجسمه‌ساز حتماً مجسمه را به گونه‌ای طراحی کرده که چنین شود. نیت‌خوانی هنرپرداز نیست. این فقط برداشت یا معنابخشی جدیدی به آن اثر هنری است. در این مثال می‌شود گفت انسان از یک زاویهٔ وجودی می‌تواند حیوانی در خود داشته باشد. گر چه فیلم و سواد مالی به این پیچیدگی نیست و در لایه‌های فیلم به سادگی می‌شود مفاهیم سواد مالی را برداشت کرد یا معنا بخشید. چنین کاری فرایند اجتماعی‌سازی سواد مالی و ترویج آن را تسهیل می‌کند. چه اینکه بر دو موج قبلیِ بیان سینمایی و پسند مخاطب سوار است و می‌تواند هدف بالاتری را بزند.
مهم‌ترین هدف برای سواد مالی، فاصله گرفتن از تلقی عرفی است. در عرف، سواد مالی یعنی پس‌انداز، ثروت، موفقیت شغلی یا کارآفرینی که عموماً در جامعه تب ایجاد می‌کند؛ اما سواد مالی به دنبال پختگی در تصمیم‌گیری مالی است. همین فاصله‌اندازی میان سواد مالی عرفی و سواد مالی حرفه‌ای کار ترویجی‌ای است که سینما می‌تواند جدا از مفاهیم فنی سواد مالی در چنین عمقی نیز نقش‌آفرینی کند.

از این رو، در ارزیابی فیلم‌ها از منظر سواد مالی سه میزان هم‌زمان در دست داوران است: بیان سینمایی، پسند مخاطب و مفاهیم سواد مالی. ممکن است فیلمی در یکی از سه و حتی در سواد مالی برتر باشد؛ اما در دو دیگر ضعیف و در نتیجه، شانس ورود به رتبه‌‌های برتر جشنوارهٔ فی را از دست بدهد.

هشتگ‌های مرتبط


نظر خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی