حکومت عقل
جریان عقلانیت در تمام اجزای زندگی، لازمه پیشرفت اقتصادی جامعه
قرنها قبل تعالیم کلیسا میگفت اگر فقیرتر باشید، معنویتر خواهید بود. این نوع تعالیم آنقدر وضع اقتصادی را وخیم کرد که غرب دچار اصلاحات شدید اجتماعی شد و پس از آن آموزش دانش مالی آغاز گشت.
تفاوت تمدّن اسلامی و تمدّن غرب این است که ما تربیت مالی داشتیم، امّا آموزش مالی نداشتیم. تربیت یعنی با ممارست و همراهی مطلبی را بیاموزیم ولی آموزش، آموختن روشمند است؛ به افراد، طبقهبندی، ترکیب و تحلیل را هم یاد میدهند. مضاف بر این، آموزش و تربیت هر کدام در تحلیل پدیدهها نظر متفاوتی دارند.
آموزش اقتصادی مبتنی بر عقلانیت است، اگر جامعهای بخواهد پیشرفت کند، باید عقلانیت در تمام اجزاء زندگی آن جریان داشته باشد. یعنی افراد نه اسراف کنند نه کم مصرف کنند، بلکه حد میانه را بگیرند. ترجمه عقلانیت هم همین مصرف کم و تولید زیاد است که منجر به رشد اقتصادی میشود. متأسفانه در ایران رشد اقتصادی با واژه «مصرف نکنیم» یکی گرفته شده و همین تصور غلط یکی از علل عدم توسعه اقتصادی ماست.
گسترش عقلانیت علاوه بر ساماندهی شرایط اقتصادی موجب گسترش اخلاق در جامعه هم میشود. بسیاری فکر میکنند اقتصاد و اخلاق ربطی به هم ندارند. ولی مبنای ساختاری شدن اخلاق، وجود اقتصاد است که مردم میانهروی را رعایت کنند. همه مشکلات اخلاقی از رعایت نکردن میانهروی، یعنی اسراف یا عدم مصرف رخ میدهد، ولی اگر مردم بیاموزند چگونه باید اقتصادی زندگی کنند، بسیاری از مشکلات اخلاقی هم کاهش مییابد.
اقتصاد اگر به معنای صحیح خود وجود نداشته باشد زمینهساز فساد میشود؛ مانند همین اقتصاد غیراخلاقی که سیستمِ رباخواری جهانی در آن شکلگرفته است. ربا باعث رشد اقتصادی میشود و درحالیکه پول بدون اینکه مولّد باشد، پول ایجاد کرده است، برای عده کمی انباشت میشود و ثروت آنها را افزایش میدهد؛ امّا راهی برای جاری شدن این پول به جامعه و ارتقای زندگی مردم وجود ندارد. عده کمی در رفاه و عده بسیاری هم در فقر شدید زندگی میکنند. طبیعی است در چنین فضایی، انواع مفاسد اجتماعی و اخلاقی شکل میگیرد. مانند برخی مردم در کشورهای چین و هند که از حداقلهای یک زندگی ساده هم محرومند.
فلسفه اقتصادی که بر اساس آن فقط عدالتِ افراطی و تسلط دولت بر افراد برقرار شود مانند شورویِ زمان اِستالین، موردپذیرش نیست؛ چون ممکن است بهشدّت غیراخلاقی و بیرحم شود. فلسفهی اقتصادِ غربی که فقط اخلاق را مطرح میکند و به عدالت نمیپردازد نیز مورد قبول نیست. اسلام برای ایجاد هر دو نوع عدالت فردی و اجتماعی برنامه دارد. قرآن میفرماید «اى کسانى که ایمان آوردهاید چون خدا و پیامبر شما را به چیزى فرا خواندند که به شما حیات مىبخشد آن را اجابت کنید»؛ یعنی اگر میگوییم هدایت شوید برای اینکه زندگیتان بهتر شود، فساد و جنگ و ظلم از میان برود.
دکتر ابراهیم فیاض؛ عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
هشتگهای مرتبط
مطالب پیشنهادی
-
-
آیا سواد مالی متفاوت با تربیت اقتصادی است؟
یادگیری سواد مالی، مانند رانندگی، برای همه ضرورت دارد.
نظر خود را بنویسید