کاش پولهایم را جمع میکردم
داستان پسری که میخواست در لحظه زندگی کند
قلکی به دست بچه میدهیم و به او میگوییم: «پولهاتو بنداز این تو!» او هم یا حرف شنوی دارد و بی چون و چرا پولها را توی قلک میاندازد، یا دو دوتا چهارتایی میکند و میفهمد اگر گول حرف بزرگترها را بخورد، دیگر به آن پولها دسترسی نخواهد داشت. پس ترجیح میدهد پروژه «پول توی قلک اندازی» را به بعد موکول کند. بچه تا وقتی میتواند همان لحظه پولش را خرج آبنبات و آدامس کند و لذت ببرد، تحلیل صبر و پسانداز برایش کار راحتی نخواهد بود. مگر اینکه آینده از راه برسد و نتیجه کارش را به چشم ببیند.
درک این موضوع که میتوان پولهای کم را جمع کرد و در آینده برای خرید گرانتری صرف کرد، معمولا برای بچهها سخت است و مثل هر اتفاق غیر غریزی، وظیفه ما بزرگترهاست که آنها را با این موضوع آشنا کنیم. سپردن کارهای ساده منزل به بچهها و پرداخت پول در ازای آن، برای اینکه قلکشان سریع پر شود، ترفند خوبی برای آموزش پسانداز و نحوه استفاده از قلک است.
کتاب «کاش پولهایم را جمع میکردم»، از مجموعه کتابهای آموزش سواد مالی به کودکان، داستان پسر بچهای است که ترجیح میدهد پولهایش را به جای پسانداز، خرج کرده و در لحظه زندگی کند. اما مادر راههای متنوعی را به کار میگیرد تا اوضاع را عوض کند. این کتاب توسط آکادمی هوش مالی تهیه و به همت انتشارات قدیانی چاپ و روانه بازار شده است.
کتاب «کاش پولهایم را جمع میکردم»، از مجموعه کتابهای آموزش سواد مالی به کودکان، داستان پسر بچهای است که ترجیح میدهد پولهایش را به جای پسانداز، خرج کرده و در لحظه زندگی کند. اما مادر راههای متنوعی را به کار میگیرد تا اوضاع را عوض کند.
نسخۀ صوتی این کتاب را در فیدیبو بشنوید.
هشتگهای مرتبط
نظر خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی
-
چرا خانمها مهمترند؟
80 درصد زنانی که در پیری در فقر زندگی میکنند در دوره جوانی و میانسالی فقیر نبودهاند.
-
-
-
نظرات
موارد آموزشی که به صورت داستان باشد تاثیر گذاری بیشتری برای بچه ها دارد .