ناهید (لیلا زارع) و فرهاد (محمدرضا فروتن) ده سال است با هم زندگی می‌کنند و دختر کوچکی به نام باران دارند. فرهاد حسابدار یک شرکت معتبر و ناهید خانه‌دار است. آ‌ن‌ها زندگی آرامی دارند تا فرهاد تصمیم می‌گیرد ره صد ساله را یک شب برود.

با هم‌دستی مسئول خرید شرکت، پانصد میلیون تومان از حساب شرکت برداشت می‌کنند تا به خیال خود با خرید نوارپرده و سرب از ترکیه و فروش آن‌ها در بازار بتوانند پول خوبی به جیب بزنند. اما مسئول خرید فرار می‌کند و فرهاد می‌ماند و آبروریزی در محیط کار و بدهی پانصد میلیونی به شرکت.

فرهاد که در موقعیت نامناسب گیر افتاده، شب‌ها دیر به خانه می‌آید، در برنامه‌های تفریحی با دوستان و فامیل شرکت نمی‌کند، بهانه‌گیر و عصبی شده و دعوا و مشاجره بین او و ناهید هر روز بیشتر و بیشتر می‌شود.

ناهید سعی می‌کند رفت‌وآمدهای فرهاد را زیر نظر بگیرد. با مراجعه به محل کار فرهاد متوجه می‌شود او سه ماه است اخراج شده و در یک آژانس مشغول به کار است. عمق مشکل فرهاد زمانی برای او آشکار می‌شود که می‌فهمد برای جبران بخشی از بدهی خود، از مدیر آژانس، پول نزول گرفته و به سبب ناتوانایی در بازپرداخت آن دیگر آنجا هم کار نمی‌کند. 

یک شب بعد از دعوا و مشاجره، فرهاد خانه را ترک کرده و دیگر باز نمی‌­گردد. ناهید به همراه برادر شوهرش تلاش می‌­کنند سرنخی از فرهاد پیدا کنند. علاوه­براین شروع به جمع‌آوری پول برای پرداخت بدهی­‌ها می‌­کنند و با مدیر شرکت برای بازگرداندن پول برداشتی، مذاکره می­‌کنند تا اینکه یک شب فرهاد را مشغول کار برای شهرداری می‌­بینند.­

1. لزوم برخورداری از شبکه حامی

یکی از آموزه‌های سواد مالی لزوم برخورداری افراد از شبکه‌ای از آشنایان است. دلسوزانی که در سختی و مشکلات بتواند روی کمک و پشتیبانی آنها حساب کند.

در فیلم «شیفت شب»، گرچه فرهاد، همسری مهربان و صمیمی دارد اما ماه‌ها ماجرای بیکاری و مشکل مالی خود را از او پنهان می‌کند. یکی از اشتباه‌های متداول افراد گرفتار در مشکلات مالی همین است، محروم کردن خود از حمایت افراد نزدیک. این­گونه رفتارها اغلب باعث پیچیده‌تر شدن مشکل می­‌شود.

همان‌طور که در فیلم می‌بینیم با آگاهی ناهید و برادر فرهاد از موضوع و حمایت و کمک آن‌ها بخش قابل توجهی از مشکل حل می‌شود. بهره‌مندی از شبکه حامی محدود به جمع‌آوری پول نیست؛ همدلی و همراهی در انجام فعالیت‌های گوناگون مرتبط با حل مشکل، خود بخشی از راه‌حل است.

2. پرهیز از قرض روی قرض

توصیه بر این است که اگر فردی قرضی گرفته و هنوز آن را پس نداده، برای ادای آن قرض یا انجام کارهای دیگر، دوباره رو به استقراض نیاورد؛ چراکه مشکل را دوچندان خواهد کرد.

فرهاد که مستأصل مانده، برای جبران بخشی از بدهی‌اش، خود را گرفتار نزول می‌کند. گرفتاری بزرگی که ناهید برای پس‌دادن آن سختی‌های زیادی به دوش می‌کشد.

3. تدارک صندوق اضطراری

از دیگر آموزه‌های ضروری سواد مالی، می‌توان به تدارک دیدن «صندوق اضطراری» اشاره کرد؛ صندوقی که پولی معادل سه تا نه ماه خانواده در آن ذخیره می‌شود تا در مواقع غیرقابل پیش‌بینی و ناگهانی کمک حال آن‌ها باشد؛

موقعیت‌هایی مانند از دست دادن شغل یا تغییر آن، تعمیر خانه و... .

فرهاد فاقد چنین پشتوانه مالی است. نداشتن صندوق اضطراری، عواقبی مانند قطع برق، فروش خودرو را برای فرهاد به بار می‌آورد. این موضوع، فشار روانی بر فرد را بیشتر کرده و قدرت حل مسأله را از او می‌­گیرد.

4. برخورداری از مهارت‌های چندگانه شغلی

در آموزش‌های سواد مالی تاکید می‌شود لازم است افراد مهارت‌های چندگانه داشته باشند تا در صورت از دست دادن شغل، بتوانند از دیگر مهارت‌های خود، درآمد کسب کنند. فرهاد که تنها مهارت غیرشغلی‌اش رانندگی است، بعد از اخراج از شرکت، به عنوان راننده در یک آژانس مشغول به کار می‌شود و با شدت گرفتن گرفتاری مالی، مجبور می­‌شود خودروی خود که تنها وسیله کسب درآمدش بود را بفروشد. در صورتی‌که اگر تخصص و مهارت‌های دیگری داشت می‌توانست به جای روی آوردن به شکار موش، شغلی بهتر و با درآمد بیشتر برای خود پیدا کند.

5. لزوم تناسب خرج با درآمد

افراد برخوردار از سواد مالی، بین میزان درآمد و خرج­ خود تعادل برقرار می­‌کنند. همیشه هزینه‌های آن‌ها کمتر از درآمدشان است. فرهاد و ناهید با وجود درآمد معمولی، در یکی از محله‌های اعیان‌نشین تهران، آپارتمانی را اجاره کرده‌اند. اما می‌توانستند در خانه مادر ناهید، در محله‌ای پایین‌تر با او زندگی کنند و در هزینه‌های اجاره‌بها صرفه‌جویی داشته باشند و بعد از چند سال؛ خود صاحب خانه شوند ولی آن‌ها زندگی تجملی در خانه استیجاری ترجیح داده‌اند.