از بیسوادی تا بیسوادی
آنچه در مدرسه، به ما آموزش میدهند بیشتر دانش چیستی است تا دانش چگونگی
باغ پدربزرگ
وقتی به باغ پدربزرگ میرفتیم، داسی به دستمان میداد تا زمین را از علفهای هرز پاک کنیم. من به عنوان بچهای که مدرسه میرفتم و به قول او شش کلاس سواد داشتم، نمیدانستم چطور از داس استفاده کنم؛ بیل زدن و چیدن میوه را هم بلد نبودم. او در حالی که زیر لب میگفت «پس در مدرسه چی به شما یاد میدهند!»، شروع به یاد دادن اینها به من میکرد.
از منظر او، ما بیسواد بودیم! چون نمیدانستیم چطور یک بیل را در دست بگیریم و از منظر خودمان باسواد! چون میدانستیم جذر چهار میشود دو! حق با چه کسی است؟ دانایی چیست و سواد کدام است؟ او یک معمار بیسواد بود؛ به دشواری یاد گرفته بود اسم خودش را بنویسد، اما به آسانی با آجر، سقفهای گنبدشکل عرقچینی میزد که حتی یک میلهگرد یا آهن در آن بهکار برده نشده بود! او باسواد بود: دانای چگونگی ساخت سقف گنبدیشکل بدون آهن و با آجر خالی! او باغبانی هم میکرد. سالانه چند تن محصول به بازار میداد و در تهران توزیع میکرد. او باسواد بود؛ دانای چگونگی تولید محصول کشاورزی! حالا من که به سن هجده سالگی رسیده بودم و میخواستم دنیای جوانی را تجربه کنم میدانستم سینوس نود درجه، یک است! داناییِ چیستها تفاوت میکند با دانایی چگونگیها.
دانش
دانش چیستها، فقط دانائی فرد بر پدیدههاست؛ دانستن فرمولها و قاعدههای فیزیک و شیمی و ... .
دانش چگونگی، دانایی فرد بر چگونگی رخداد رویدادهاست. دانش چگونگی، مهارت و توانایی اقدام مبتنی بر دانش چیستی است.
برای مثال، «فرد میداند چگونه هواپیما به پرواز در میآید» (دانش چیستی) متفاوت است با «فرد میداند چگونه هواپیما را به پرواز درآورد» (دانش چگونگی).
آنچه در مدرسه، به ما آموزش میدهند بیشتر دانش چیستی است تا دانش چگونگی. در حالی که آنچه در زندگی نیاز داریم، بیشتر دانش چگونگی است تا دانش چیستی! بدون دانش چگونگی، مهارتهای زندگی را یاد نمیگیریم. اینکه چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم؛ چگونه زمان خود را مدیریت کنیم و ...
یکی از موضوعات خاصی که عموماً در آن بیسوادیم، حوزه اقتصادی است. زمانی که جوان باید وارد جامعه شود و مسئولیتهای خود و خانواده را به دوش بکشد هنوز نمیداد چگونه پسانداز یا خرج کند؛ از سرمایهگذاری و مدیریت بدهی تا باز پس دادن یک کالا و حقوق مصرفکننده درباره آن و تا چگونگی تکمیل کاربرگهای اداره مالیات و چگونگی تقسیم اموال پس از مرگ خود، دانایی ندارد. بیسوادیم؛ گرچه باسوادیم و میدانیم رودخانههای اصلی در آمریکای جنوبی چیست و چرا جمع زوایای داخلی یک مثلث، صد و هشتاد درجه است.
در دنیایی که جنگها از نظامی و فرهنگی فراتر رفته و جنگ اقتصادی به راه افتاده است، بیسوادان مالی، آسیبپذیرترین بخش جامعه هستند؛ باسوادسازی آنها میتواند به معنای تجهیز آنها برای یک مقابله نابرابر باشد. مقابلهای که نه تنها در آن دشمن بیرونی که نظام اقتصادی درونی نیز می تواند از پشت جبهه به او شلیک کند.
هشتگهای مرتبط
نظر خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی
-
تندرستی و پولدرستی
توان اقتصادیمان را به باشگاه بفرستیم؛ اهمیت آموزش سواد مالی
-
کشورها با آموزش سواد مالی دنبال پاسخ به چه نیازهایی هستند؟
نگاهی به راهبردهای ملی کشورهای اروپایی
-
-
نظرات
عالی بود به بقیه هم پیشنهاد می کنم بسیار مفید بود
دقیقا درسته داخل مدرسه بسیاری چیزها رو باید به ما یاد میدادن که ندادن اما حالا ما از کجا میتونیم این اموزش هارو پیدا کنیم اگر داخل گوگل به هر زبانی سرچ کنیم معمولا چرت و پرت هایی برایمان بالا می اید که خودش زاییده ذهن یک انسان بی سواد است که صرفا دنبال تولید محتوا و افزایش بازدید سایتش است و نه به دنبال اموزش صحیح موضوعات! پس حالا که از اینترنت هیچ چیز نصیبمان نمیشود چه کنیم؟ لطفا داخل ایمیل پاسخ را برایم ارسال کنید
هر دانشی دو جنبه دارد، جنبه ی تئوری و یادگیری اصطلاحات، ساختمان، نحوه عملکرد روی کاغذ و بخش دوم آن مهارت استفاده از آن دانش و ترکیب آن با سایر مهارت ها و کسب سود مورد نظر از جنبه ی تئوری می باشد. که نیاز داریم هر دوی این جنبه هارا باهم آموزش ببینیم و متاسفانه همانطور که عرض کرده اید، نیاز هست زیرساخت ها و برنامه ریزی هایی صورت بگیرد تا افراد بتوانند به دانسته های ذهنی خود جامع عمل بپوشانند آن گاه میشود که من نمیگویم انتگرال به چه دردم خواهد خورد چراکه تمام زیرساخت های پیش بینی فاصله در تمام مهندسی ها از آن استفاده خواهیم کرد و...
با سلام نگاه بسیار جالب و تامل برانگیزی بود.
خیلی مفید و تاثیر گزاربود🙏
واقعا همینطوره خدا قوت به شما که در زمینه گسترش دانش چگونگیها در تلاشید
متن مفید و گویایی بود برای احساس نیاز به کسب دانش مالی
مطلبی کاربردی و توامان راهبردی با راهگشایی و گره گشایی از مسائل که دکتر رودی به خوبی آن را در عینیتی روزمره ترسیم کرده است که همافزایی دانش چگونگی و دانش چیستی را نشان می دهد . در نتیجه دانش چیستی بی فایده نیست بلکه اگر با دانش چگونگی ترکیب شود کارکردی چند برابر دارد . مطالعه انجام شد .
دانش هرکس متناسب با ایده آل ها و نیاز های او در زندگی اوست . ممکن است شخصی به دانش در باره بیل و داس نیاز داشته باشد زیرا برای بقا علاقه به ادامه ی این کار دارد اما ممکن است شخصی دیگر نیاز به مفاهیم ریاضیات برای زندگی خود داشته باشد .
به نظرم بسیار عالی توضیح داده بودند که این روند یاددهی چیستی ها اشتباه است و ما نیاز به یادگرفتن چگونگی ها هم داریم... این مطلب من را یاد ویدیویی انداخت که دختری آمریکایی از خود گرفته بود؛ او می گفت: من با بیست سال سن، بلد نیستم به تنهایی ماشین بخرم، بلد نیستم خانه اجاره کنم، بلد نیستم مدیریت مالی روی هزینه و درآمدم انجام دهم اما بلدم که سینوس نود درجه را بگیرم!
بسیار عالی فرمودید. امروزه جنگ بر سر پول و ثروت است نه جنگ تن به تن با اسلحه، پس لازم است در این جنگ اقتصادی با سواد مالی خود را تجهیز کنیم.
دیدگاه بسیار زیبایی نسبت به سواد بود
ممنون از این متن مفید البته این تقسیم بندی دانش به لحاظ معرفت شناختی خیلی دقیق نیست. چیستی و چگونگی هر دو جزء معرفت گزاره ای هستند و متفاوت از مهارت و توانایی اند. قاعده های فیزیک و شیمی هم به چگونگی و هم به چیستی می پردازند. بهتره تقسیم بندی دانش رو یکم دقیق تر می نوشتید هرچند که منظور کاملا رسانده شده.
بسیار مفید بود
بسیار عالی و آموزنده
آنچه در مدرسه، به ما آموزش میدهند بیشتر دانش چیستی است تا دانش چگونگی. در حالی که آنچه در زندگی نیاز داریم، بیشتر دانش چگونگی است تا دانش چیستی. ( جمله خود متن) همانگونه که در نظرات قبلی هم اشاره شده خلا های بسیاری در پرورش همه ما وجود داشته است که در زندگی امروزه خود بهایی سنگین برای جبران آن می پردازیم .
بسیار جالب بود
واقعا در بی سوادی به سر میبریم.... سیستم آموزشی که در پیش گرفته شده بسیار جای تأسف دارد... بچه ها صرفا دانش چیستی ها رو می آموزند در حالی که باید دانش چیستی ها در کنار چگونگی ها یادگرفته شود حتی اینگونه علم آموزی کاربردی جذاب تر هم می شود
با سلام. واقعا حرف درستی است. در آموزش و پرورش ما جای خیلی از مهارت های مورد استفاده در زندگی خالی است و صرفا به دنبال تحمیل حجم انبوهی اطلاعات تیؤری به دانش آموزان هستند.
با عرض سلام بنده کاملا موافقم. واقعیت این است که دانش بدون عمل کاربرد چندانی ندارد. هر چه قدر که باسواد هم باشیم اما اگر نتوانیم آن را در زندگی بکار بگیریم عملا کار مفیدی انجام نداده ایم. با تشکر
بسیار درست و تاثیرگذار بود
بسیار جالب بود
عالی بود سپاس
تفاوت دانش و مهارت