درک مفهوم «روز مبادا» یا «روزی در آینده‌ای نامعلوم که اتفاق‌های مهم، غیر منتظره و معمولاً ناخوشایند به همراه دارد»، برای کودکان سخت و گاهی غیرقابل باور است. برای آن‌ها آینده دورتر از آن است که نگرانش باشند و حتی اگر مشکلی هم بخواهد در آینده رخ دهد، خدا و پدر و مادر هستند تا همه چیز را جفت‌و‌جور کنند و اجازه ندهند آب توی دل بچه‌ها تکان بخورد. پس باز هم جای نگرانی نیست. البته درست آن است که کودکان کمی طعم این نگرانی یا به عبارت بهتر آینده‌نگری را بچشند. چرا که بهترین راه برای داشتن آینده‌ای عالی، ساختن آن است!

چند داستان از مجموعه داستان‌های سواد مالی به هدف‌گذاری مالی و پس‌انداز می‌پردازد؛ اما مفهوم «کنار گذاشتن پول برای رویدادهای پیش‌بینی نشده و پوشش هزینه‌های آن‌» برای بچه‌ها تازگی دارد؛ چیزی که نام «صندوق اضطراری» معروف است. پس‌انداز یعنی کنار گذاشتن پول با هدف خرید یک کالا یا خدمت مثل خرید دوچرخه یا رفتن به دانشگاه. صندوق اضطراری هم کنار گذاشتن پول است، اما هدفش با پس‌انداز فرق دارد. صندوق اضطراری حسابی است با موجودی معادل هزینه‌های سه تا نه ماه زندگی، تا هنگام بروز اتفاقی ناگوار یا قطع شدن درآمد، هزینه‌های جاری و غیرمنتظره زندگی را تأمین کند.

کتاب «پس‌انداز هویج» توضیح این موضوع پر اهیمت و دشوار را برای کودکان ساده می‌کند. این کتاب ماجرای خرگوش کوچولویی را تعریف می‌کند که با جمع‌آوری مخفیانه هویج، خانواده‌اش را در یک روز طوفانی از گرسنگی نجات می‌دهد. در ابتدای داستان، خرگوش دلیلی برای جمع کردن هویج نمی‌بیند. چون همه جا در دسترس است و وظیفه تهیه غذا هم بر عهده او نیست. اما بعد به بهانه بازی و سرگرمی به جمع‌آوری هویج عادت می‌کند؛ عادتی که خانواده خرگوش‌ها را در زمستان پیش‌رو نجات می‌دهد. «پس‌انداز هویج»، کودکان را با عادت ذخیره پول برای روز مبادا آشنا می‌کند و توضیح می‌دهد ممکن است در آینده اتفاق‌هایی پیش آید که خارج از کنترل ما باشند و بهترین راه برای مقابله با آن‌ها، آمادگی از قبل است.