چرخ گاری باید بچرخد

و همراه آن چرخ زندگی؛ جلد 17 از مجموعه 40جلدی داستان‌های سواد مالی برای کودکان 10 تا 12 ساله

شاید والدین برای هیچ‌ چیز به ‌اندازهٔ خواسته‌های فرزندان‌شان به راحتی هزینه نکنند؛ اما کودکان هر چه بزرگ‌تر می‌شوند، مخارج‌شان هم بیشتر می‌شود و پول ‌توجیبی بیشتری می‌خواهند. آیا باید خواسته‌های آن‌ها را بی‌چون ‌و چرا پذیرفت یا در برابر بعضی از آن‌‌ها مقاومت کرد؟ والدین انتظار دارند فرزندان‌ موقعیت را درک کنند و مسئولیت‌پذیر شوند. آن‌ها باید بدانند پول راحت به دست نمی‌آید و برای پول درآوردن باید زحمت کشید و تولیدکننده بود. پدر و مادرها دوست دارند فرزندان‌شان علاوه بر صرفه‌جویی و قناعت و نگهداری از وسایل‌شان، کار کنند تا درآمد داشته باشند، مهارت کسب کنند، به مرور با دنیای واقعی بیشتر آشنا شوند و برای ورود به آن آماده شوند. همچنین یاد بگیرند نباید منتظر وضعیت ایدئال برای کار کردن بمانند، بلکه خودشان دست به کار شوند و کم‌کم کاری را که در آن مهارت یا استعداد یا علاقه دارند، شروع کنند.

«چرخ گاری باید بچرخد»، داستان چرخیدن چرخ زندگی خانواده‌ای است که همه با همکاری هم و انجام کارهایی که در آن توانایی و استعداد دارند، به کسب درآمد خانواده کمک می‌کنند. مرد گاریچی داستان ما پاییز هر سال دسترنج یک‌سالهٔ خانواده، مانند شال، دستکش، جارو، شمع را بار گاری‌ می‌کند و برای فروش به شهر می‌برد تا تولیدات‌شان را بفروشد و با پول آن‌ها چیزهایی را که خانواده‌اش نیاز دارند بخرد و پیش خانواده‌اش برگردد. این چرخه هر سال برای او و خانواده‌اش تکرار می‌شود.

کودکان در این داستان با مرد گاریچی و خانواده‌اش همراه می‌شوند و مشاغل گوناگون را می‌شناسند و درک می‌کنند پول، آسان و سریع به دست نمی‌آید و باید برای به دست آوردن آن زحمت زیادی بکشند. آشنایی با مشاغل گوناگون و تجربۀ کار در سنین کودکی، در انتخاب شغل آیندۀ آن‌ها و حس مسئولیت‌پذیری‌شان تأثیر زیادی دارد. آن‌ها می‌توانند در محیط امن خانواده با مشاغل مختلف آشنا شوند و در بازار کار برای خود موقعیتی دست‌ و پا کنند. همچنین با روش‌های درآمدزایی آشنا شوند و درآمد حاصل را برای نیاز و خواسته‌های خود خرج کنند.

هشتگ‌های مرتبط


نظر خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی