چرا آشنایی کودکان با موضوعهای اقتصادیاجتماعی مهم است؟
داین دیسالوو راین، نویسندۀ کتابهای سواد مالی، در مصاحبۀ اختصاصی با آکادمی هوش مالی
داین دیسالوو راین، نویسنده و تصویرگر بیستویکمین جلد از مجموعۀ 40جلدی داستانهای سواد مالی است؛ مجموعه کتابهایی که توسط آکادمی هوش مالی تهیه شده و انتشارات قدیانی آنها را منتشر کرده است. او در نیوجرسی زندگی میکند و در سال 2000 کتاب «مغازۀ دنج بابابزرگ» را با هدف نشان دادن اهمیت کسبوکارهای کوچک و اقتصاد محلی برای کودکان نوشت و لوح تقدیر کنگرۀ آمریکا را برای خلق این داستان دریافت کرد. آن چه در ادامه میآید، مصاحبۀ اختصاصی آکادمی هوش مالی با این نویسندۀ داستانهای سواد مالی است.
کتاب «مغازۀ دنج بابابزرگ» چه مفاهیمی را به کودکان میآموزد؟
این کتاب به کودکان میآموزد که ضعیف نیستند و در جایگاه عضوی از جامعه میتوانند تغییر ایجاد کنند. کودکان قادرند مثل بزرگترها از دوستان، همسایهها و دیگر افراد جامعه حمایت کنند و در اقتصادی که هر روز پیچیدهتر میشود، به کمک دیگران بیایند.
یکی از تفریحهای لوسی، شخصیت اصلی داستان، این است که اوقات فراعتش را در خواربارفروشی پدربزرگ بگذراند. همسایهها تمام مایحتاج خود را از این مغازه تأمین میکنند. پدربزرگ همۀ مشتریهایش را به خوبی میشناسد، میداند چه چیزهایی نیاز دارند و هوای نیازمندها را هم دارد.
با شروع ساختوساز سوپرمارکتی بزرگ در همان اطراف، لوسی و پدربزرگش نگران تعطیلی این مغازه میشوند. تصمیم پدربزرگ این است که مغازه را بفروشد؛ اما لوسی با رساندن این خبر به گوش مشتریها، در روز افتتاحیۀ سوپرمارکت بزرگ، آنها را در خواربارفروشی پدربزرگ جمع میکند. او با این برنامهریزی و نقشه موفق میشود مغازۀ پدربزرگ را سرپا نگه دارد.
ایدۀ خلق این کتاب چطور به ذهنتان رسید؟
داین دیسالوو راین در سال ۲۰۰۰ کتاب «مغازۀ دنج بابابزرگ» را با هدف نشان دادن اهمیت کسبوکارهای کوچک و اقتصاد محلی برای کودکان نوشت و لوح تقدیر کنگرۀ آمریکا را برای خلق این داستان دریافت کرد.
این روزها میبینیم که مغازههای کوچک چطور در محاصرۀ فروشگاههای زنجیرهای و سوپرمارکتهای بزرگ قرار گرفتهاند و این فرایند آسیب بسیاری به اقتصاد محلی وارد میکند. فروشندگان و خواربارفروشیهای محلی عموماً سود خود را در همان منطقه سرمایهگذاری میکنند و بر رونق اقتصادی محل میافزایند؛ اما مبالغی که به چرخۀ مالی فروشگاههای زنجیرهای و سوپرمارکتهای بزرگ وارد میشود، نفعی برای اقتصاد محلی ندارد و در جای دیگر سرمایهگذاری میشود.
این فروشگاههای بزرگ طیف گستردهای از محصولات را ارائه میدهند و تقریباً هر چه مشتری جستوجو کند، در آنها موجود است. همچنین از آنجا که مشتریها به صورت عمده خرید میکنند، کالاها را با قیمت کمتری نسبت به رقبای کوچک خود میفروشند و با تخفیفهای زیاد، مشتریها را به مصرف بیشتر سوق میدهند. در نهایت نیز منجر به نابودی کسبوکارهای محلی میشوند؛ اما نباید این واقعیت را فراموش کرد که مغازههای کوچک محلی، کالاهای خاص و باکیفیتتری در اختیار مشتری قرار میدهند. تأسیس فروشگاههای بزرگ تهدیدی برای کسبوکارهای محلی است و پس از مدتی با کاهش مشتری، آنها ناچارند مغازههایشان را تعطیل کنند.
کتاب «مغازۀ دنج بابابزرگ» از طریق داستانی اقتصادی، کودکان را از اهمیت جامعه، کار گروهی و البته دوستی آگاه میسازد. در این فرایند، لوسی موفق میشود تصمیم پدربزرگ را برای فروش مغازه تغییر دهد و به اقتصاد محلی کمک کند.
پدر و مادرها چه نقشی در آموزش مهارتهای مالی به کودکان دارند؟
تأسیس فروشگاههای بزرگ تهدیدی برای کسبوکارهای محلی است و پس از مدتی با کاهش مشتری، آنها ناچارند مغازههایشان را تعطیل کنند. کتاب «مغازۀ دنج بابابزرگ» از طریق داستانی اقتصادی، کودکان را از اهمیت جامعه، کار گروهی و البته دوستی آگاه میسازد.
در دنیای امروز بیشتر پدر و مادرها روی این موضوع متمرکز هستند که فرزندانشان موفق باشند. در حالی که عموماً تعاریف آنها از موفقیت، کودکان را به فردگرایی سوق میدهد و این موضوع باعث میشود آنها اهمیتِ داشتن جامعهای قدرتمند را نادیده بگیرند. فراموش نکنیم که جوامع آینده را کودکان میسازند. پس باید یاد بگیرند چطور کنار هم جمع شوند و با کار گروهی، برای ایجاد تغییرهای مثبت در کنار یکدیگر تلاش کنند.
مطالعات نشان میدهد اگر والدین بخشنده، دلسوز و همدل باشند، احتمال آنکه کودکانشان سخاوتمند شوند، بیشتر است. وقتی والدین به خیریهها کمک میکنند یا بخشی از درآمدشان را به افراد فقیر میبخشند، ناخواسته این رفتار را به کودکان خود هم آموزش میدهند. در کتاب «مغازۀ دنج بابابزرگ» لوسی خیلی خوب متوجه میشود که پدربزرگش هوای همسایهها را دارد. مشتریمداری پدربزرگ باعث میشود لوسی با کمک همسایهها از نابودی کسبوکار او جلوگیری کند.
آموزش نحوۀ استفاده از پول، محل و چگونگی خرج آن، پسانداز و البته بخشش به کودکان باعث میشود آنها جامعۀ سالم و شادتری بسازند.
آیا کتاب دیگری در زمینۀ آموزش سواد مالی به کودکان نوشتهاید؟
در سال 1991 کتاب دیگری با نام «عمو ویلی و رستوران سوپ» نوشتم که در آن به موضوع فقر و بیخانمانی پرداخته شده است. هدف من از نوشتن داستان این بود که کودکان را تشویق کنم به دیگر افراد جامعه کمک کنند. در این داستان، عمو ویلی دو شغل متفاوت دارد که یکی از آنها کار در آشپزخانۀ رستوران سوپ است؛ رستورانی که به فقرا و بیخانمانها سوپ مجانی میدهد. او به برادرزادهاش توضیح میدهد که گاهی مردم به اندازۀ کافی پول ندارند و باید از آنها حمایت کرد. برادرزادهاش هم که کنجکاو است و دوست دارد به عمویش کمک کند، داوطلبانه روز تعطیلش را در آشپزخانۀ رستوران میگذراند و به خاطر فعالیتهای خیرخواهانۀ عمویش، به او افتخار میکند. این کتاب، کودکان را با تفاوتهای اقتصادیاجتماعی مردم و همدلی با نیازمندان آشنا میکند.
- چکیدهای از این مصاحبه در تاریخ 1400/3/25 در سایت روزنامۀ دنیای اقتصاد منتشر شده است.
«مغازۀ دنج بابابزرگ» یکی از کتابهای مجموعۀ «آموزش سواد مالی به کودکان» است که با همکاری آکادمی هوش مالی و انتشارات قدیانی به چاپ رسیده و روانۀ بازار شده است.
هشتگهای مرتبط
مطالب پیشنهادی
-
سواد مالی کودکان از منظر روانشناسی
گفتگو با دکتر مریم دلاوری روانشناس کودک و نوجوان در برنامه چهلستون؛ رادیو گفتگو
-
آموزش سواد مالی به کودکان پایه چهارم تا ششم
مجموعه 40جلدی داستانهای سواد مالی برای کودکان 10 تا 12 ساله
نظر خود را بنویسید