مریم دانشگاه قبول می‌شود. این قبولی همراه افتخار و خوشحالی، غم و مسأله‌ای جدید برای خانواده دارد: آن‌ها توانایی مالی لازم برای پرداخت شهریه را ندارند. مریم تصمیم می­‌گیرد برای تأمین شهریه، خودش دست به کار شود. همکار مادرش شده و در هتلی پنج ستاره نظافت اتاق‌ها را بر عهده می‌گیرد. او کارش را به‌خوبی انجام می‌دهد و برایش درآمد دارد. اما حضور و فعالیت در یک سازمان به این سادگی نیست. او ناخواسته وارد ماجرایی می‌شود که نمی‌داند از کجا آب می‌خورد. در نهایت، نه‌­تنها عطای کار را به لقایش می‌بخشد که مادر او هم تصمیم می­‌گیرد آن هتل را برای همیشه ترک کند. ­

1. انتخاب شغل در دوران تحصیل

داشتن شغل هم‌­زمان با تحصیل می‌­تواند برای فرد مفید باشد؛ زیرا دانشجو، محدود به تحصیلات آکادمیک نشده و با مهارت‌­های جدید، محیط و فرهنگ کاری آشنا می‌­شود. این چنین، پس از اتمام تحصیلات، انتخاب‌های بهتری برای مسیر شغلی آینده خواهد داشت.

مریم در این سطح از دانش می­‌توانست شغل­‌های بهتری انتخاب کند؛ مانند تدریس خصوصی به دانش‌آموزان یا کسب درآمد از آشنایی با انگلیسی. چنین شغل‌هایی هم به آینده کاریش کمک می‌­کرد و هم با مشکلات کمتری در محیط غیرمرتبط روبرو می­‌شد.

2. آگاهی از بازی سیاسی در محیط کار

سیاست‌بازی واقعیت محیط کاری است. مریم در محیطی وارد می‌شود که کارکنانی حضور او را تهدید به حساب می‌آوردند؛ یا کارکنان غیرمتعهدی از کم‌تجربگی او سوء­استفاده کرده، کار را به دوش او می‌انداختند یا سعی می‌کردند از طریق او قوانین کاری را دور بزنند یا نادانسته در یک بازی قرار می‌گیرد و مدیری آبروی او را هزینه به کرسی نشاندن حرف خود می‌کند.

آگاهی از رفتار سیاسی در محیط‌های کاری یک ضرورت برای به نتیجه رساندن امور شغلی است. او ناآگاه و ناآموخته تنها مشاهده‌گر رویدادهاست و تمامی رفتارهای سیاسی علیه او به‌کار می‌روند.

3. تدبیر هزینه‌های فرزندان در آینده

با رسیدن بچه‌ها به جوانی (هجده سالگی به بالا)  معمولاً خانواده به ثبات اقتصادی خوبی می‌رسد. شغل پدر و مادر تثبت شده و توانسته‌اند، مهم‌ترین مسأله در ایران یعنی مسکن را حل کنند. اما در همین زمان‌هاست که دو هزینه عمده به سراغ خانواده‌ها می‌آید: ازدواج فرزندان یا تحصیل آنها. اگر از قبل برای این نوع هزینه‌ها تدبیری نشده باشد؛ خانواده ثبات اقتصادی خود را از دست می‌دهد.

از ابزارهای مفید برای پوشش چنین هزینه‌هایی می­‌توان به حساب پس­‌انداز بلندمدت، بیمه عمر و سرمایه­‌گذاری در صندوق‌­های سرمایه‌گذاری اشاره کرد. با استفاده از این روش­‌ها، ضمن حفظ ارزش پول، پس‌اندازها به تدریج رشد می­‌کنند و می‌تواند ضربه‌گیر مناسبی برای برخی هزینه‌ها در زمان خود باشند.

4. تصمیم­‌های نادرست در امور مالی

پدر شور و شوق بسیاری از قبولی دختر در دانشگاه دارد و نشان می‌دهد در حالی که قبض تلفن خانه پرداخت نشده است، برای مریم تلفن همراه می‌خرد. این میزان هیجان در تصمیم‌گیری، فرمان در تعادل نگه داشتن دخل و خرج را از دست خارج می‌کند. نکته کار اینجاست که این رفتار مالی یا الگوی تصمیم‌گیری، خود را به هزینه‌های کوچک محدود نمی‌کند و پدر برای تأمین شهریه به فکر فروش خانه می­‌افتد! در منطق تصمیم‌گیری باسوادان مالی، اشتباه بزرگی است که برای رفع یک نیاز گذرا، سرپناه از جمله نیازهای ضروری را از دست داد و مادر به خوبی جلوی این تصمیم اشتباه را می‌گیرد. دختر نیز مشارکت خوبی برای حل این مساله به شیوه‌ای دیگر می‌کند؛ مانند کار کردن یا خرید کتاب های دست دوم با هدف کاهش هر چه بیشتر هزینه‌ها.

5. مهارت­‌های شغلی بهتر، شرایط کاری مناسب­‌تر

هرقدر مهارت فرد بیشتر باشد، احتمال از دست دادن شغل کمتر و توان چانه‌زنی او بالاتر می‌رود؛ زیرا کارفرمایان ترجیح می­‌دهند کارمند ماهر را نگه دارند. می‌­بینیم کارگر ساده­‌ای برای دو روز بیشتر مرخصی ازدواج، از کار اخراج می‌­شود یا مادران شاغلی که همواره برای رسیدن به تعادل در رسیدگی به کودکان و انجام امور شغلی با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می­‌کنند. چراکه مجبورند ساعت­‌ها تا نیمه شب در محل کار حضور داشته باشند یا صبح وقتی هنوز هوا تاریک است، سر کار روند.

اگر هریک از این افراد مهارت‌­های بیشتر و بهتری کسب کنند، می­‌توانند در کارهایی مشغول شوند که از آزادی عمل بیشتری برخوردار شوند یا بتوانند برای انعطاف در ساعات کاری مذاکره کنند.

6. تربیت مناسب دختران در امور زندگی و مالی

مادر مریم برای فرار از هزینه تحصیل و توجیهی برای انصراف از تحصیل، دست به استدلالی نابخردانه می‌زند: اینکه دختران بالاخره روزی ازدواج خواهند کرد و تصمیم­‌گیری زندگی بر عهده همسر اوست و لازم نیست دانشگاه برود یا مهارت ویژه‌ای پیدا کند. دختران هر جامعه، از مهم­‌ترین آینده‌­سازان آن به شمار می­‌آیند. زیرا نه تنها خودشان در بزرگسالی در رونق آن جامعه تاثیر­گذارند، بلکه تربیت نسل­‌های آینده نیز بر عهده آن‌هاست.

اگر از دوران کودکی، مسئولیت­‌پذیری و ایفای نقش فعال در تصمیم­‌گیری­‌های خانواده را تمرین کنند، در بزرگسالی بهتر و موثرتر نقش خطیر خود را ایفا خواهند کرد. جدای از بی‌تجربگی مریم در کار، تصمیم‌های او نشان از فهم درست او از زندگی و مسائل مالی دارد؛ چیزی که یک ضرورت برای مادران آینده است.