«بیرو»؛ ظرفیت خوبی که از دست رفت

یادداشتی بر فیلم سینمایی «بیرو»

«بیرو» با توجه به ایده و هدف اصلی تهیه‌کنندگانش می‌توانست فیلم درخشانی در حوزهٔ سواد مالی باشد که با کمال تأسف چنین نشد. این فیلم روایت تلاش خستگی‌ناپذیر نوجوانی سخت‌کوش در خانواده‌ای فقیر و جایی دورافتاده است برای تحقق رؤیاهایش؛ رؤیاهایی که قرار است در دنیای واقعی محقق شوند؛ دنیایی که پر است از ناملایمات، محدودیت‌ها، ظلم‌ها و بی‌انصافی‌ها. قهرمان فیلم در این ناملایمات و وضعیت طاقت‌فرسا غرق نمی‌شود و با سخت‌کوشی، هر طور شده خود را نجات می‌دهد؛ اما چگونه؟ این قهرمان با تأسی به چه چیزی خود را از چنبرۀ مصائب و مشکلات رها می‌کند؟ این فیلم که به اذعان نویسنده و کارگردانش قرار است الهام‌بخش نوجوانان و جوانان این سرزمین باشد، چه پیامی برای آن‌ها دارد؟

تنها نسخۀ نجات‌بخش این فیلم برای مخاطب نوجوان، خیره شدن به هدف و تلاش و سخت‌کوشی «مفرط» است. حتی اگر این نسخه بر حسب تصادف در خصوص علیرضا بیرانوند کار کرده باشد، نمی‌شود نتیجه گرفت نسخۀ کارگشا و تجویزی برای همه است. این فیلم از ارائۀ راهکاری عقلانی به نوجوانان برای برنامه‌ریزی در زندگی‌شان درمی‌ماند؛ عقلانیتی که ایجاب می‌کند قهرمان در دنیایی پر از نااطمینانی و بی‌عدالتی، ضمن تلاش خستگی‌ناپذیر برای رسیدن به هدف، برای آن «برنامه‌ریزی» کند و با برنامه‌ریزی، دنیای نامطلوب اما واقعی‌اش را با رؤیاهای خواستنی‌اش پیوند بزند.

روایت «بیرو» از زندگی یک قهرمان، به قدری تک‌بعدی است که فیلم را در سطح روایت زندگی علیرضا بیرانوند فرو می‌کاهد؛ زندگی‌ای منحصر به فرد که لزوماً قرار نیست تکرار شود، قرار نیست مخاطب با آن هم‌ذات‌پنداری کند و از آن بیاموزد؛ زندگی‌ای که بعید نیست در برهه‌هایی با سهمگینیِ مصائب و دشواری‌هایش، پشت قهرمان را به زمین بمالد و شکستش دهد. در این زندگی به سادگی ممکن بود این روایت قهرمانانه آن طور که قرار بود، پیش نرود. یادمان نرود علیرضا بیرانوند در روایت این فیلم، یک نفر از دسته‌ای سه‌نفره بود که هر سه مصمم و استوار عزم قهرمانی داشتند؛ اما از این دسته دو نفر شکست خوردند، باختند و فقط بیرو مسیر قهرمانی را ادامه داد، آن هم احتمالاً به خاطر خوش‌شانسی‌اش و نه لزوماً سخت‌کوشی خستگی‌ناپذیری که فیلم قصد القایش را دارد.

ای کاش «بیرو» در این فرصت استثنایی اجازه می‌داد از زندگی یک «قهرمان» بیشتر بیاموزیم؛ اینکه چگونه می‌شود با برنامه‌ریزی، مهارت‌آموزی هدفمند، مدیریت ریسک‌ها و نااطمینانی‌ها و به طور کلی عقلانیت بیشتر، میوۀ قهرمانی را از شانس و اقبال پس گرفت و به هوشیاری و واقع‌بینی سپرد. در این صورت، این فیلم می‌توانست «بیرو»‌های دست‌نیافتنی را دردسترس‌تر کند و برای ظهور «بیرو‌»های بیشتر در آینده الهام‌بخش باشد.

هشتگ‌های مرتبط


نظر خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی