سواد مالی در بیپولی
11 نکته سواد مالی در فیلم بیپولی با موضوع ترک شغل و تبعات آن
داستان فیلم
ایرج (بهرام رادان) جوانی از خانوادهای کم درآمد است و با تلاش و کوشش بسیار، توانسته در شغل خود به موفقیتهایی دست یابد و به عنوان طراح لباس در شرکتی معتبر کار کند. همسرش شکوه (لیلا حاتمی)، خانهدار است و آنها منتظر تولد دخترشان، گیتا، هستند.
درست در این شرایط حساس، ایرج از روی عصبانیتی بیمورد، یکباره، شغل خود را ترک میکند. او این ماجرا را از شکوه پنهان و تظاهر میکند شرکت شخصی خودش را راهاندازی کرده است. این وضعیت پنهانی، فقط چند ماه میتواند ادامه یابد. او که تازه پدر شده، حتی پول کافی برای درمان دختر بیمارش را ندارد. ایرج بالاخره تصمیم میگیرد برای خروج از بحران، از تظاهر به ثروتمندی دست بردارد و وسایل زندگی پر زرقوبرق خود را -که روزی مایه فخرفروشی بود- برای درمان گیتا بفروشد. کنار گذاشتن آن غرور کاذب، نقطه عطف زندگی او نیز میشود. بعد از آن، با دوست خود شراکتی جدید را نیز شروع میکند.
عینک سواد مالی
1. آموزههای ناکارآمد موفقیت و کارآفرینی
راهحل همه مشکلهای مالی لزوماً کارآفرینی نیست. هر فردی مدتی کارمند بوده، شاید کارآفرین موفقی نباشد. ایرج دیدگاهی معقول و منطقی به شغل و کارآفرینی نداشت و گمان میکرد با خروج از کار قبلی، وقت آن است که شرکت خود را داشته باشد.
توصیههای دوست او مبنی بر اینکه میتوانی آقای خود باشی و این یک فرصت طلایی است که کار خود را آغاز کنی؛ بر مسائلش میافزاید و چشم او را بر راههای دیگر درآمدزایی میبندد.
2. تدارک صندوق اضطراری
آموزههای سواد مالی تأکید دارند هر فرد باید برای سه تا نه ماه آینده خود پساندازی داشته باشد تا در صورت از دست دادن درآمد یا پیشآمد هزینههای غیرقابل پیشبینی، بتواند از منبع صندوق اضطراری خود استفاده کند.
ولی ایرج برای روزهای سخت زندگی هیچ تدبیری ندارد. فوت حاج باقر (فردی که تصور میکرد به واسطه وی میتواند شغلی داشته باشد)، زایمان زودرس همسر، خراب شدن خودرو و بیماری فرزند از جمله اتفاقهایی هستند که هزینههای زیاد و غیرمنتظرهای برای او دارند. مواردی که رویداد آن برای هر کسی دور از انتظار نیست.
نداشتن چنین پشتوانهای پیامدهای منفی بسیاری را برای ایرج به دنبال دارد؛ قطع برق خانه، اجاره عقب افتاده، فروش خودرو، خریدهای نسیه و در نهایت فروش همه وسایل خانه، از جمله این پیامدهاست.
3. ترک شغل براساس برنامه
بهتر است افراد پیش از ترک شغل، تمهیداتی اندیشیده باشند. برای مثال، برآورد درستی از میزان مهارت و تخصص خود، نیازمندی بازار کار به توانمندی آنها و میزان حقوق و دستمزد داشته باشند. حتیالامکان با یک یا چند کارفرما برای کار جدید صحبت کرده و به تدریج از شغل فعلی خود بیرون بیایند.
اما ایرج بدون در نظر گرفتن شرایط شغلی بازار و اینکه آیا برای مهارت و تخصص او در بازار تقاضایی هست یا خیر، شغل خود را ترک میکند. این تصمیمگیری هیجانی باعث میشود با مشکلات مالی بسیار و درپی آن درگیریهای خانوادگی روبرو شود.
4. پول وسیلهای برای جبران کاستیهای درونی نیست
ایرج سعی دارد خود را به ظاهر، فردی ثروتمند در چشم دیگران نشان دهد. هنگام تصفیهحساب، پاداش خود را به نیروی خدماتی میبخشد. این یک نمایش افراطی از خرج پول برای نمایش عزت نفس است؛ بسیاری افراد، خرج یا حتی ولخرجی را نمادی از قدرت، عزت نفس و شأن اجتماعی میدانند و برای اثبات آن، اقدام به خرجهای هیجانی میکنند.
هوشمندی مالی در آن است که برای چنین کارهایی دست به دامان پول نشد.
5. اطلاع از وضعیت مالی
ایرج از وضعیت مالی خود کمترین اطلاعاتی ندارد. هنگامی که برای گرفتن موجودی حسابش، به بانک میرود، از شنیدن مبلغ آن متعجب میشود. سواد مالی تأکید فراوانی بر اطلاع و پایش وضعیت مالی دارد. این موضوع، ضمن آنکه احساس تسلط بر مدیریت امور مالی به فرد میدهد، یاریگر خوبی در تصمیمگیریهای مالی فرد نیز خواهد بود.
6. برخورداری از مهارت چندگانه شغلی برای کاهش ریسک از دست دادن درآمد
ایرج، تنها در یک حوزه تخصص و مهارت دارد. گرچه برای درآمدزایی از همین مهارت نیز، تلاش معناداری نمیکند. پرورش مهارتهای چندگانه به فرد کمک میکند با از دست دادن شغل خود موقعیتهای دیگری برای تأمین مالی داشته باشد.
7. توجه به امور حقوقی
ایرج پس از خروج از شغلش، تحت تاثیر صحبتهای پرویز -دوست قدیمیاش- همکاری را با او آغاز میکند، بدون آنکه قراردادی امضا کرده باشد. اینچنین، پرویز تعهدی به پرداخت پول نمیبیند و در اولین تجربه کاری، چک بلامحل به او میدهد.
پس از آن تجربه تلخ، هیچیک از آنها تعهدی به کار ندارند؛ ایرج کاری به پرویز تحویل نمیدهد و پرویز نیز پولی پرداخت نمیکند. اما ایرج پس از پشت سر گذاشتن بحران، با همان شخص وارد همکاری میشود ولی این بار در قالب کاری کاملا قانونی.
8. پرهیز از قرض روی قرض
توصیه بر این است که اگر فردی قرضی گرفته و هنوز آن را پس نداده، برای ادای آن قرض یا انجام کارهای دیگر، دوباره رو به استقراض نیاورد؛ چراکه مشکل را دوچندان خواهد کرد. اما ایرج از لحظه از دست دادن شغل، به جای مدیریت هزینهها و در کنار آن، تلاش برای یافتن شغل و افزایش درآمد از محل فعالیت شغلی، به قرض روی میآورد. قرض روی قرض اشتباهی است که موقعیت مالی او را بدتر و بدتر میکند.
9. مدیریت هزینه
در زمانی که ورودی بودجه خانوار با خروجی آن تراز نیست، ایرج فقط به فکر تأمین ورودی بیشتر (آنهم از محل استقراض) است. حال آنکه یک راهحل اساسی دیگر برای تراز کردن بودجه خانوار، کاهش و مدیریت هزینههاست. ایرج نه تنها تلاشی در این مورد نمیکند، بلکه میخواهد به اندازه قبل خرج کند. ایرج فاقد مهارت و توانایی لازم برای مدیریت هزینههای زندگی است. خرجهای هیجانی و بدون برنامهریزی قبلی او نشان از این بیبرنامگی دارد؛ خرید غیرضروری برنج در موقعیتی که پول زیادی در دست ندارد یا خرج پول قبل از آنکه به دستش برسد، نمونههایی از این دست است.
10. برخورداری از شبکه حامی
یکی از آموزههای سواد مالی لزوم برخورداری افراد از شبکهای از آشنایان است. دلسوزانی که در سختی و مشکلات بتواند روی کمک و پشتیبانی آنها حساب کند. اما ایرج پس از مواجه با مشکلات مالی به دوستانی روی میآورد که موقعیت مالی بدتری نسبت به او داشتند و در عمل نه تنها نمیتوانستند کمک چندانی به او کنند، بلکه با راهحلهای نامعقول خود، اوضاع زندگی او را بدتر هم میکردند. همسر ایرج نیز از دیگر افراد نزدیک به اوست که از اعتماد به نفس پایین رنج میبرد، زودباور است و به جای همدلی و راهنمایی، با ایدههای نامعقول ایرج همراهی کودکانه میکند و باعث ایجاد مشکلات بیشتری میشود.
11. رویکرد منطقی در تصمیمگیریهای مالی
ایرج اتومبیل خود را از طریق لیزینگ خریداری کرده و چند قسط عقب افتاده هم دارد. این نکته نشان میدهد زندگی با ظاهر ثروتمند لزوماً به معنای ثروتمندی نیست. او حتی در طول مدت بیکاری، از اتومبیل خود به عنوان یک منبع درآمد استفاده نمیکند. گویی نمیخواهد به کاری کمتر از استانداردهای خود ساختهاش تن دهد. مسافرکشی با خودروی خود را به دوستش میسپارد، درحالیکه میتوانست در آن موقعیت نابسامان، از خودروی شخصیاش استفادههای بهتری داشته باشد. این رفتارهای غیرعاقلانه تا جایی پیش میرود که به جای استفاده مناسب از خودرو، قطعات آن را جداگانه میفروشد تا مبلغی هرچند ناچیز به دست بیاورد.
هشتگهای مرتبط
نظر خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی
-
برنامهریزی مالی چیست و چه مراحلی دارد؟
بدون برنامهریزی مالی همیشه هشتمان گروی نهمان است و خواستههایمان در زندگی، در حد یک رؤیا باقی میماند.
-
تندرستی و پولدرستی
توان اقتصادیمان را به باشگاه بفرستیم؛ اهمیت آموزش سواد مالی
-
سواد مالی با لاک قرمز
پدر فوت میکند و دردسرهای مادر و دخترها شروع میشود.
-
آموزش سواد مالی در شیفت شب
فرهاد که حسابدار یک شرکت معتبر است تصمیم میگیرد ره صدساله را یکشبه طی کند.
-
چرا خانمها مهمترند؟
80 درصد زنانی که در پیری در فقر زندگی میکنند در دوره جوانی و میانسالی فقیر نبودهاند.
نظرات
بسیار جالب بود. خیلی ممنون
آقا شما چقدر خوبید! از طریق پیج اینستاگرام قدیانی پیداتون کردم. فوقالعادهاید شما. بوکمارک شدید. همینطور عالی ادامه بدید لطفاً!
سلام و خدا قوت بسیار عالی بود.ممنون
بسیار تحلیل ریزبینانه ای بود. ممنون
همه تلاش ما ایجاد محتوی باکیفیت و کاربردی برای مخاطبان است که بتوانند بیشتر و بهتر با سواد مالی آشنا شده و از آموزههای آن در در زندگی روزمره استفاده کنند. ممنون که نظراتتان را با ما در میان میگذارید. انگیزه بیشتری برای ادامه کار از بازخوردهای شما میگیریم. سپاس