بورس؛ طنابِ دار یا کشتی نجات
جای خالی مفهوم سرمایهگذاری در فیلمهای سینمایی
امروزه در کشور ما، رفاه اقتصادی و آرامش ناشی از آن، رؤیای بسیاری از افراد است. زندگی در خانهای خوب و منطقهای مناسب، تأمین هزینهها بدون دغدغه و تنش، برخورداری فرزندان از آموزشهای لازم برای کسب مهارتهای ضروری در آینده و داشتن سرگرمیها و تفریحات مناسب این روزها خیلی آب میخورد. به این هزینهها، هزینههای نگهداری از پدر و مادر پیر، ازدواج فرزندان و بازنشستگی را نیز اضافه کنید. عدهای میکوشند این هزینهها را با کار بیشتر پوشش دهند. برخی نیز بیشتر از درآمدشان خرج میکنند و با بدهکارکردن خود، به آنچه میخواهند، میرسند. برخی دیگر نیز عطای این خواستهها را به لقایشان میبخشند و در دل حسرت میخورند. افزایش پیدرپی قیمتها در کشور نیز به این وضعیت دامن میزند. باید در نظر داشت هر شخص در طول شبانهروز میتواند ساعات مشخص و محدودی کار کند؛ به عبارت دیگر، ظرفیت درآمدی افراد محدود است. این محدودیت در خصوص ظرفیت پرداخت بدهی نیز وجود دارد. در این وضعیت، مهمترین سؤالی که هر شخص باید از خود بپرسد، این است: «آیا روشی درست برای دستیابی به رفاه و آرامش وجود دارد بدون آنکه بار سنگین بدهی را به دوش بکشم یا ساعتهای بیشتری دور از خانواده، مشغول کار باشم یا از آنچه میخواهم، صرفنظر نکنم؟»
بهترین راهحل برای ارتقای سطح رفاه زندگی، سرمایهگذاری است؛ آن هم سرمایهگذاری مولد، یعنی به جریان انداختن پول بیکار در چرخۀ تولید. اما عموم مردم کشور ما دربارهٔ سرمایهگذاری اطلاعاتی ندارند یا اطلاعاتشان به اندازهای نیست که آنها را قادر سازد اقدامات عملی انجام دهند تا به نتیجۀ مطلوب برسند.
بهترین راهحل برای ارتقای سطح رفاه زندگی، سرمایهگذاری است؛ آن هم سرمایهگذاری مولد، یعنی به جریان انداختن پول بیکار در چرخۀ تولید.
یکی از روشهای آگاهسازی مردم، فیلمهای سینمایی است؛ فیلمهایی که مهمترین رسالتشان آشنا کردن عموم مردم با فضای بازار سرمایه و سازوکارهای موجود در آن است. در یک سال گذشته تعداد زیادی از هموطنان وارد بازار سرمایه شدند و این امر اهمیت موضوع را دوچندان میکند. پیشتازی بازار سرمایه نسبت به بازارهای دیگر در کسب بازدهی، امکان سرمایهگذاری با مبالغ اندک، نقدشوندگی بالا و دسترسی برخط به انجام معاملات، از مهمترین دلایل این استقبال بود؛ اما از مردادماه سیر صعودی قیمت سهمها در بازار جای خود را به سیر نزولی داد و کسانی که دیرتر وارد بازار شده بودند، متحمل زیانهای زیادی شدند. کسانی که احتمالاً تعداد درخور توجهی از آنها از اقشار آسیبپذیرند و اگر بار دیگر کلاهشان به سمت بورس بیفتد، هرگز به سراغش نمیآیند. یکی از دلایل وضعیت پیشآمده، نداشتن شناخت کافی از بازار سرمایه، کارکردها و ریسکهای آن است. باید همواره به یاد داشت که موفقیت در سرمایهگذاری نیز مانند هر موفقیت دیگری در طول زمان، با اقدامات عقلانی و استفاده از تخصص افراد کاردان در این حوزه به دست میآید.
متأسفانه تاکنون نهتنها در جشنوارههای فیلم فجر، بلکه در دیگر فیلمهای ساختهشدهٔ وطنی نیز به موضوع مهمی همچون بورس و سرمایهگذاری پرداخته نشده است. این در حالی است که در سینمای جهان، فیلمهایی مانند «مارجین کال» (2011)، «آربیتراژ» (2012)، «رکود بزرگ» (2015) و «بازار» (2018) با به تصویرکشیدن همین موضوع بسیار پربیننده بودهاند. شاید یکی از مهمترین دلایل این امر، ناآشنایی فعالان حوزۀ سینما با این موضوع مهم و جذاب باشد. اگرچه بیش از پنجاه سال از قدمت بورس در ایران میگذرد، وقایعی همچون دفاع مقدس و سازندگی پس از آن و ایجاد زیرساختهای لازم برای فعالیت در این بازار، باعث شد بازار سرمایه از اوایل دهۀ هشتاد به شکل فعلی دربیاید. این نکات پیش از هر چیز به جوانبودن این حوزه در کشور اشاره دارد. بنابراین، انتظار میرود با توجه به اهمیت سرمایهگذاریهای مولد برای بهبود زندگی مردم و اوضاع اقتصادی کشور، رسانه و به ویژه سینما، با چشمانداز توسعه به این موضوع بنگرد.
نظر خود را بنویسید