آموزههای سواد مالی در مرزباننامه-2
پیامدهای فردی و اجتماعی فقر
«مرزباننامه» کتابی است شبیه به کلیله و دمنه، نوشتهٔ مرزبانبن رستم که در نیمهٔ نخست قرن هفتم هجری و به زبان طبری باستان، زبان و گویش قدیم منطقهٔ گیلان و مازندران، نگارش یافته و سعدالدین وراوینی آن را به پارسی دَری بازگردانده است. کتاب در نُه باب (فصل) تدوین شده و شخصیت داستانها معمولاً حیوانات هستند تا مفاهیم، پندها و اندرزهای کتاب در کام مخاطب خوش بنشیند و بر او تأثیر بیشتری بگذارد.
ریشهٔ فقر در اقتصاد و میوهٔ آن در معنویت، عواطف و ذهن
خرگوش دانایی به نام فَرُخزاد برای دادمه روایت میکند:
«مرد تاجری ثروت فراوانی داشت و در مال و دارایی بیهماورد بود. از بد روزگار، مشکلات به او روی آوردند و بخش زیادی از مالش را از دست داد و در چشم خانوادهاش خوار و بیمقدار شد. همسرش از او دوری کرد و به خانهٔ پدرش رفت. حتی خواست او را ترک کرده و با شخص ثروتمندی ازدواج کند. تاجر نتوانست این شرایط را تاب آورد. پس به شهر دیگری سفر کرد و با تلاش فراوان و به یاری تجربه، دوباره سرمایهای به دست آورد و به نعمت و رفاه دست یافت. پس انگیزهٔ بازگشت به وطن در او پدید آمد.
"ای روزگار! بار دیگر دست مرا پُر کردی، پس آرزومند دیدار وطن شدم. آرزومندی، شیوهٔ هر آوارهٔ دور از وطنی است که تنگدستی او از میان رفته باشد."
وقتی به شهرش رسید به منزلش رفت و خواست که همسر و فرزندانش را ملاقات کند. اما دید که خانهاش، مصادره شده و از همه بدتر همسرش پس از اجرای حکم طلاق غیابی، به عقد مرد دیگری درآمده است. آن چه که او بابت فقر از دست داده بود، دیگر به دست نیاورد و در انزوا و عزلت باقی عمرش را سپری کرد!» (باب پنجم: در دادمه و داستان)
نکتهٔ مهم داستان این است که فقر خود را به ناداری مالی محدود نمیکند. فقر و ثروت اثر هالهای قدرتمندی دارند و فقر بر تمامی رفتارها اثر منفی و ثروت اثر مثبت دارد.
غرض داستان، تصویرسازی از پیامد فقر و ناداری است و از دست دادن همسر و خانه، بیان استعاری از بنیانهای زندگی است. به همت و تجربه میتوان بنیان فقر برکند تا بنیان زندگی را برنکَند. شاید در طول تاریخ کمتر کسی بالا و پایین روزگار را به این شدت درک کرده باشد.
نکتهٔ مهم داستان این است که فقر خود را به ناداری مالی محدود نمیکند. از آنجا که بعد مالیاقتصادی خدمترسان دیگر ابعاد زندگی از جمله معنوی، عاطفی و ذهنی است، نقص در آن، خود را در چالشها و مشکلات ابعاد دیگر نشان میدهد؛ از جمله بعد معنوی (مانند انکار خدا یا نارضایتی از او)، بعد عاطفی (مانند بیمهری در گروه دوستان و گوشهگیری خودخواسته از آنها یا تنش احساسی با همسر و در پی آن ترک و جدایی) و نیز بعد ذهنی (مانند ناتوانی در شناسایی مسأله و حل آن یا ناتوانی در تصمیمگیری به دلیل کاهش ظرفیت ذهنی).
اثر هالهای فقر و ثروت بر تصویر فرد در جامعه
«انسان تنگدست اگر هنگام سخن گفتن، مروارید هم از دهانش بریزد (سخنان ارزشمند بگوید) به پرحرفی و پرگویی متهمش میکنند و خوبیهای او را انکار میکنند. اگر روزی سخاوتی به خرج دهد و کسی را با مال اندکش یاری کند، ولخرج نامیده و اگر چیزی را به کسی ندهد، به بخل متهم میشود. اگر در حق کسی نیکی کند، سپاسگزارش نمیشوند و اگر کسی را یاری دهد، از او نمیپذیرند. اگر شخصیتی آرام داشته باشد، میگویند ترسو است و اگر در جایی جسارتی به خرج دهد، به دیوانگی متهم میگردد؛ حال اگر انسان ثروتمند، کمهنر باشد، او را بزرگ میپندارند و اگر اندک بخششی کند از او تشکر و قدردانی فراوانی میشود. اگر بخیل باشد میگویند دانا و فهمیده است و اگر سخن نادرستی بگوید، با هزاران توجیه او را تکریم میکنند و کارش را نیکو و شایسته میپندارند.
"اگر ثروتمندی در جمع، کار ناشایستی انجام دهد، همه او را تمجید میکنند و اگر تنگدستی در جمع کاری معمولی انجام دهد (مثلاً عطسهای کند) همه او را دشنام و ناسزا میگویند."
«من در سخنان نیک و نغزی که از گذشتگان بر جای مانده است، چنین شنیدم: "فقر و درویشی، جوانان را پیر و افراد تندرست را بیمار میکند."» (باب هفتم: در شیر و شاه پیلان)
یکی از خطاهای شناختی در علوم رفتاری، اثر هالهای است. اثر هالهای، پیشداوری یا قضاوت دربارهٔ رفتار یک فرد در یک حوزه از زندگی، بر اساس شکست یا موفقیت او در حوزهٔ دیگر است. برای نمونه، موفقیت علمی؛ ممکن است مردمان نظر یک پزشک را دربارهٔ معماری یک منزل یا مدیریت یک سازمان بر نظر یک آدم کمسواد ترجیح دهند، در حالی که هر دو آنها تخصصی در معماری یا مدیریت ندارند. فقر و ثروت نیز اثر هالهای قدرتمندی دارند و فقر بر تمامی رفتارها اثر منفی و ثروت اثر مثبت دارد. گر چه درستی و نادرستی رفتارهای روزمرهٔ زندگی بر اساس میزان دارایی فرد تعیین نمیشود، ننگ فقر بر پیشانی، تأثیری فراتر از ابعاد مالی دارد.
انواع فقر
«مردم پنج گروه را فقیر میشمارند:
- آنها که بیسوادند.
- آنها که ناآرام و پریشانخاطرند.
- آنها که امنیت ندارند.
- آنها که به خواری و پستی شهرهاند.
- آنها که نیازمند و محتاجاند.» (باب ششم: در زیرک و زروی)
فقر به راستی تنها در جنبهٔ مالی محدود نمیشود. توجه به دیگر جنبههای فقر همراه با فقر مالی، زندگی پربارتری برای انسان رقم میزند.
هشتگهای مرتبط
مطالب پیشنهادی
-
-
سواد مالی در دل ادبیات ایران زمین
وضعیت معیشتی مردم از دیرباز، مورد توجه نویسندگان و شاعران ادب فارسی بوده است
نظر خود را بنویسید