سرمایهگذاری یا پسانداز؟ مسأله این است
سرمایهگذاری چیست؟ چه تفاوتی با پسانداز دارد و با چه اهدافی انجام میشود؟
دوران کودکی بسیاری از ما با خاطراتی از قلکهای پلاستیکی و سفالی گره خورده است. با آن که میتوانستیم پولهایمان را خرج کنیم و لحظات خوشی را بیافرینیم، اما همه یا مقداری از آن را در قلک میانداختیم و از سنگین شدن قلکمان لذت بیشتری میبردیم. بارها در فرآیند پر شدنِ قلک، به آن سر میزدیم و تکانش میدادیم. صدای سکه و وزن قلک معیاری بود از توانمندی ما.
این کار، پسانداز بود. پسانداز نادیده گرفتن بخشی از درآمد امروز است برای خرج بهتر در آینده.
تا اینجا همه چیز واضح و ساده است: اهداف مالی انگیزهای هستند برای پسانداز. برای نمونه، خرید هلیکوپتر شارژی میتواند یک هدف مالی برای کودکی باشد که پسانداز میکند. خرید یک خودرو میتواند هدف مالی جوانی باشد که به تازگی فارغالتحصیل شده است و خرید خانه، میتواند هدف مالی زوجی باشد که فرزندی در راه دارند. اما این اهداف، با گذر زمان دچار افزایش قیمت میشوند و رقمی که باید برای خرید آنها پسانداز شود نیز افزایش مییابد. این پدیده، ناشی از تورم است.
اینجاست که مفهومی به نام سرمایهگذاری شکل میگیرد. سرمایهگذاری پولی است که برای داشتن مبلغی بیشتر در آینده، پرداخت میشود.
پسانداز و سرمایهگذاری هر دو، کنار گذاشتن پول برای آینده هستند. اما:
- پسانداز: نقدشوندگی بالاتری دارد (یعنی به سرعت قابل برداشت است)، ریسک و بازده چندانی ندارد و معمولا مشمول قوانین مالیاتی نیست. افتتاح حساب پسانداز بانکی همان خرید قلک دوران کودکی است.
- سرمایهگذاری: ریسک و بازده بیشتری دارد. معمولا از طریق خرید داراییهایی چون سهام، اوراق مشارکت، صندوقهای سرمایهگذاری یا املاک انجام میشود.
سرمایهگذاری با هدف خرید مشخصی در آینده
آن «مبلغ بیشتر در آینده» را که از سرمایهگذاری به دست میآید، میتوان به خرید کالای مشخصی اختصاص داد. برای مثال اگر قصد خرید خودرو طی یک سال آینده را دارید، از آنجا که قیمت خودرو ممکن است افزایش پیدا کند، پسانداز به تنهایی جوابگو نیست. اما اگر همان پساندازها را در جایی با سود بالاتر سرمایهگذاری کنید، میتوانید از تورم و افزایش قیمت خودرو سبقت بگیرید.
سرمایهگذاری با هدف ایجاد منبع درآمدی
میتوان از درآمد حاصل از سرمایهگذاری به عنوان ورودی بودجه، در مخارج روزمره استفاده کرد. این درآمد توان اقتصادی افراد را ـ چه شاغل باشند چه نباشند ـ افزایش میدهد.
در کتاب هوش مالی رابرت کیوساکی آمده است: «افراد با هوش مالی، با فعالیت اقتصادی، ابتدا دارایی ایجاد میکنند و سپس از محل درآمد داراییها، خرج میکنند؛ اما افراد معمولی، فعالیت اقتصادی کرده و درآمد آن را مستقیم خرج میکنند.»
ایجاد منبع درآمدی به خصوص در سنین بالاتر و دوران بازنشستگی اهمیت ویژهای پیدا میکند. با توجه به اینکه درآمد ناشی از کار، با متوقف شدن کار متوقف میشود و با کاهش فعالیت نیز کاهش مییابد، سرمایهگذاری و استفاده از درآمد حاصل از آن در سنین بازنشستگی، استراتژی مالی خوبی محسوب میشود.
دلایل سرمایهگذاری از نگاه سواد مالی
در یک طبقهبندی نهایی میتوان دلایل زیر را برای سرمایهگذاری مطرح کرد:
- رسیدن به هدف مشخصی در آینده (خرید خودرو یا هزینه تحصیل)
- از بین بردن تأثیر تورم بر قدرت خرید پول
- تأمین درآمد در دوران بازنشستگی
هشتگهای مرتبط
نظر خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی
-
زنان، نزدیک به پسانداز و دور از سرمایهگذاری
براساس پژوهشها، زنان 40 تا 45 درصد کمتر از مردان، سرمایهگذاری میکنند.
-
برنامهریزی مالی چیست و چه مراحلی دارد؟
بدون برنامهریزی مالی همیشه هشتمان گروی نهمان است و خواستههایمان در زندگی، در حد یک رؤیا باقی میماند.
-
سواد مالی به شکوه و عظمت سرمایهگذاری مورگان
پیشنه خانوادگی، دوران کودکی، مسیر شغلی و فعالیتهای عرصه سیاسی «جان مورگان»، رهبر بانکداری سرمایهگذاری دنیا.
-
چشم و گوش بچهها را باز کنید
آموزش سواد مالی به کودکان را از چه سنی باید شروع کرد؟
نظرات
مفید بود