سواد مالی به شکوه و عظمت سرمایهگذاری مورگان
پیشنه خانوادگی، دوران کودکی، مسیر شغلی و فعالیتهای عرصه سیاسی «جان مورگان»، رهبر بانکداری سرمایهگذاری دنیا.
جایگاه امروزی کسبوکارهای «جان پیرپوینت مورگان»
«بانکهای زنجیرهای جیپی مورگان و شرکتهای تابعه» نام مجموعهای از شرکتهای پیشگام صنعت بانکداری و خدمات مالی است که در سال 1871 توسط «جیپیرپوینت مورگان» بنا نهاده شد. این مجموعه، بانک تجاری و موسسۀ مالی ارائهکنندۀ خدمات بانکداری و سرمایهگذاری آمریکایی است. این نهاد مالی، رهبر بانکداری سرمایهگذاری در دنیاست و به دامنۀ وسیعی از میلیونها مشتری حقیقی و کسبوکارهای کوچک تا شرکتهای بلند آوازۀ جهانی و مراجعین از سوی دولتها و نهادها، خدمت ارائه میدهد. جایگاه امروز این مجموعه به شرح زیر است:
- رهبر خدمات مالی بینالمللی با دارایی 2.6 تریلیون دلار
- حضور در بیش از 100 بازار
- پرداخت سالانه حدود 200 میلیون دلار به سازمانهای غیرانتفاعی در سراسر دنیا
- پردازش اطلاعات مالی و مدیریت دارایی
- یکی از شرکتهای قدیمیِ سهامیِ عضوِ داوجونز
- دارای بیش از 250،000 کارمند
مستند حاضر، زندگی «جان پیرپوینت مورگان»، پیشینه خانوادگی، دوران کودکی، مسیر شغلی و فعالیتهای عرصۀ سیاسی او را به تصویر کشیده است.
داستان فیلم
جان پیرپونت مورگان، در سال 1837 در خانوادهای ثروتمند در شهر هارتفورد ایالت کانِتیکت امریکا چشم به جهان گشود. از تربیت پدری دلسوز و کاردان بهره برد. مورگان بزرگ -پدر او- که خود کارآفرینی موفق بود از کودکیِ جان، اهتمام خاصی به تربیت او داشت.
پدر، تنها فرد موثر در زندگی او نبود. جان پیرپونت مورگان علاوه بر بهرهمندی از حضور والدینی مهربان و دلسوز، تحت تأثیر تربیت دو پدربزرگ خود، با جنبههایی بسیار متنوع از زندگی آشنایی پیدا کرده بود. این همه در روزهای سخت بزرگسالی به او کمک زیادی کردند تا بتواند بحرانهای زندگی را به خوبی مدیریت کند و از آنها با موفقیت و سربلندی بیرون بیاید. پدربزرگها عادت داشتند جانِ کوچک را برای حضور در مراسم مذهبی و گاهی داشتن خلوت به کلیسا ببرند؛ این تجربه حضور در جمع و در عین حال داشتن خلوت و تفکر و تأمل درونی، الهامبخش خوبی برای روزهای بحرانی او در بزرگسالی شد. زیرا با استفاده از همین خلوتگزینی در اوجگیری مشکلات، به ذهن خود فرصتی ارزشمند میداد تا بتواند علاوه بر کسب آرامش به ایدههای جدید و کارآمد دست یابد.
او زندگی کاری خود را در بانکی در نیویورک آغاز کرد. در سال 1860 برای انجام تحقیقاتی در حوزه حمل و نقل از طرف بانک به جنوب امریکا فرستاده شد، در کوبا یک محموله سیگار را به فروش رساند؛ معاملهای که راه پیشرفت را برای او باز کرد. جان از کوبا به نیواورلئان رفت و در آنجا با موقعیتی پر ریسک مواجه شد. یک کشتی حامل قهوه در بندر بدون هیچ خریداری باقی مانده بود، باید سریع عمل میکرد. او با پول شرکت، آن محموله را خریداری و شروع به فروش آن به خانوادههای اصیل و ثروتمند آن شهر کرد. در این معامله نه تنها سود کمی نصیبش شد که با انتقاد شدید از طرف مدیران شرکت روبرو گردید. اما او میدانست که آینده از آن افرادی است که سریع تصمیم میگیرند.
بعد از این معامله فهمید تواناییهای او فراتر از کار در بانک است. در سال 1861 بانک را رها و کسبوکار شخصی خود را راهاندازی کرد.
مورگان مانند بسیاری دیگر از افراد موفق، در کنار زندگی کاری خود، نگاهی به مسائل و مشکلات جامعه داشت. در همان سالهای شروع کسبوکارش، امریکا درگیر جنگ بود. با اینکه او برای شرکت در جنگ اجباری نداشت، ولی با پرداخت 300 دلار به فردی، از او خواست به جای او به جنگ برود. مورگان توانست از این فرصت استفاده کند و در این مدت کسبوکار خود را توسعه دهد.
از دیگر ویژگیهای جان مورگان علاقه زیاد او به جمعآوری اشیای ارزشمند بود؛ کتابهای تاریخی و آثار هنری از جمله علائق او به شمار میآمدند. مورگان خود را محدود به جمعآوری آن اشیا نمیدانست، بلکه در مواقع ضروری از آنها استفاده میکرد. او از گنجینه جمعآوری شده خود برای کمک به دولت در دوران بحران مالی استفاده کرد. زمانی که دولت امریکا دچار مشکل مالی شده بود او به واشنگتن رفت تا با رئیسجمهور در این مورد صحبت کند.
نکته جالب توجه اینجاست او فراتر از کسبوکار و فعالیت اقتصادی، برای صحبت مستقیم و ارائه ایده به رئیسجمهور از اعتماد به نفس خوبی برخوردار بود. ایده مورگان برای خروج از بحران مخالف ایده دولت بود. نظر دولت فروش اوراق قرضه به مردم بود ولی مورگان این راهحل را کاری زمانبر و نامناسب برای بحران آن زمان میدانست. با پیگیری بسیار توانست ایده خود را در چشم دولتمردان به خوبی نشان دهد و در نهایت یکی از مجسمههای ارزشمند و قدیمی خود را برای کمک به دولت در اختیار آنان گذاشت.
مورگان با افزایش قدرت اقتصادی خود به عرصه سیاست روی آورد و به یکی از دوستانش –ویلیام مککینلی- کمک مالی کرد. مککینلی تازه رئیسجمهور شده بود که به قتل رسید. با مرگ او، سیاست، روی دیگر خود را به مورگان نشان داد. رئیسجمهور بعدی ایالات متحده (تئودور روزولت) دیدگاه مثبتی به صاحبان سرمایه نداشت و در تلاش بود قدرت ثروتمندان بزرگ را کم کرده و ثروت آنان را بین تعداد افراد بیشتری تقسیم کند. شرکتهای بزرگ را از اختیار ثروتمندان خارج و مدیریت آنها را به شرکتهای کوچک بسپارد. این اقدامات رئیسجمهور تضاد بسیاری با نوع تفکر و زندگی مورگان (یکی از سردمداران ادغام شرکتهای کوچک و ضعیف و ایجاد شرکتهای بزرگ و قدرتمند) داشت. او درصدد صحبت با رئیسجمهور برآمد. ولی او حرف مورگان را نمیپذیرفت و در نهایت ثروت وی تجزیه شد. مورگان دست از تلاش برنداشت و مانند دیگر بحرانها، این را هم با موفقیت پشت سر گذاشت. مورگان در سال 1913 در حالی چشم از جهان فرو بست که نه تنها ثروت هنگفتی به جای گذاشت بلکه داراییهای هنری او، ارزشی تقریبا برابر با ثروتش داشتند.
زیرنویس فارسی این مستند توسط شرکت کارگزاری مهرآفرین تهیه شده است.
هشتگهای مرتبط
نظر خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی
-
سواد مالی در بیپولی
11 نکته سواد مالی در فیلم بیپولی با موضوع ترک شغل و تبعات آن
-
«پول، پول میآورد» اما چگونه؟
سوال مهم این است که پول را در کجا به کار اندازیم
-
سواد مالی همشهری کین
سرمایهداری بزرگ که در هنگام مرگ تنها یک کلمه گفت: «گل رز»
-
تندرستی و پولدرستی
توان اقتصادیمان را به باشگاه بفرستیم؛ اهمیت آموزش سواد مالی
نظرات
کتابی از زندگینامه ایشان معرفی کنید