پول مهم است اما نه آنقدرها!
دنیای اقتصاد - 1399/09/27
کودکان مدام در معرض پیامها و تبلیغاتی هستند که به آنها میگویند «بدون این محصولات و کالاها نمیتوانید زندگی کنید». کمتر به آنها گفته میشود، نباید اسیر مصرفگرایی و تجملات و بدهیهای سنگین شوند. «کلبهام را ساده میسازم» اما کتابی است که به کودکان میآموزد چطور به اندازه نیازهایشان خرج و به گزینههایی فراتر از روشهای معمول و مرسوم فکر کنند.
دیبی جانسون، نویسنده و تصویرگر پنجمین جلد از مجموعۀ 17 جلدی داستانهای سواد مالی است که در آکادمی هوش مالی تهیه و توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است. او در ماساچوست زندگی میکند و کتاب «کلبهام را ساده میسازم» را با اقتباس از زندگی واقعی هِنری دیوید ثورو، فیلسوف، نویسنده و طبیعتگرا نوشته است. این کتاب بر سادهزیستی تأکید دارد و به کودکان یاد میدهد چطور بدون آنکه خود را بدهکار کنند خانۀ کوچکی داشته باشند و در آن خوشحال زندگی کنند.
در این کتاب، هِنری، شخصیت اصلی داستان، کلبۀ کوچک و سادهای به طول 5/ 4 و عرض 3 متر میسازد. این کلبه از مواد بازیافتی و دستدوم ساخته شده و سقف و مأمنی است برای روزهای بارانی. او فقط هشت دلار و دوازده سنت برای آن هزینه میکند که حتی در سال 1845 هم رقم ناچیزی بود. خانه فقط پناهگاهی است برای روزهای بارانی و نکته آموزندۀ کتاب این است که دارایی افراد به ارزشهای انسانی اضافه نمیکند. مردم میتوانند بدون آنکه زیر بار بدهیهای سنگین بروند، خانۀ ساده و کوچکی داشته باشند. فقط تحت این شرایط آنها فرصت خواهند داشت به دنبال رؤیاهایشان بروند و آزاد باشند. هِنری خانهای به اندازۀ نیازهای خود ساخت و برای تأمین هزینههای این کلبه فقط چند هفته کار کرد و بعد دوباره به شغل مورد علاقهاش یعنی نویسندگی و کاوش در طبیعت بازگشت.
سادهزیستی، فقر نیست
نکته آموزندۀ کتاب این است که دارایی افراد به ارزشهای انسانی اضافه نمیکند. مردم میتوانند بدون آنکه زیر بار بدهیهای سنگین بروند، خانۀ ساده و کوچکی داشته باشند.
جانسون میگوید: «سادهزیستی به معنای فقر یا زندگی بدون امکانات نیست. منظور از سادهزیستی، داشتن چیزهایی است که بیشترین اهمیت را برای ما دارد. کودکان باید یاد بگیرند مهم نیست آنها هنرمند باشند، مهندس، معلم یا تاجر؛ مهم این است که آنها میتوانند آزاد باشند و انتخاب کنند از زندگی چه میخواهند. کودکان با خواندن این کتاب یاد میگیرند انتظارات و خواستههای دیگران نباید زندگیشان را پیچیده کند.»
دیبی جانسون چهار کتاب دیگر با شخصت هِنری نوشته است. بیش از 20 سال از اولین انتشار این مجموعهکتابها میگذرد؛ اما همچنان مخاطبان زیادی دارند و تجدید چاپ میشوند. داستانهای هِنری با افزایش آگاهیهای مالی، این دید را به کودکان میدهد که زندگی چیزی فراتر از فرهنگ رایج مصرفگرایی و خرید است.
جانسون دربارۀ هنری دیوید ثورو، شخصیت اصلی داستانهایش میگوید: «هِنری شیفتۀ طبیعت و دنیای اطراف خود بود و از گردش روزانه در جنگلهای اطراف خانهاش لذت میبرد. من هم مانند او در روستاهای نیوانگلند و با عشق به طبیعت بزرگ شدهام. به همین دلیل به او احساس نزدیکی میکنم. وقتی هِنری در سال 1837 از دانشگاه فارغالتحصیل شد، انتظار میرفت در مشاغل رایج آن زمان به عنوان معلم، مبلغ یا تاجر فعالیت کند. اما او شغل مورد علاقهاش یعنی نویسندگی را ترجیح داد؛ و نه شغلی که فقط برایش موفقیت مالی داشت. او کتابی به نام «والدن» دارد که در آن دربارۀ سادهزیستی و نزدیکی به طبیعت و تأثیر آن بر اجتناب از بدهی نوشته است. من هر سال این کتاب را میخوانم تا به خود یادآوری کنم، به عنوان هنرمند و نویسنده باید آزادانه زندگی کنم و رؤیاهایم را فراموش نکنم.»
نقش بزرگترها
والدین باید به کودکان درست زندگی کردن را بیاموزند و به آنها بگویند همه چیز در زندگی پول نیست و خوشبختی با میزان داراییهایشان اندازهگیری نمیشود.
از نگاه جانسون نقش پدر و مادرها این است که الگوسازی کنند. والدین باید به کودکان درست زندگی کردن را بیاموزند و به آنها بگویند همه چیز در زندگی پول نیست و خوشبختی با میزان داراییهایشان اندازهگیری نمیشود. جانسون دربارۀ دوران کودکی خودش میگوید: «پدر من نجار و چاپچی بود و خودش خانهمان را ساخت. مادرم هم خانهدار بود. ما پول زیادی نداشتیم اما من هیچ گاه در آن خانه احساس فقر نکردم. دوران کودکی من پُر بود از ماجراجویی و گشت و گذار در جنگل و صحرا. در تعطیلات به دیزنیلند یا مسافرتهای طولانی نمیرفتیم. اما اقوام به دیدنمان میآمدند و روابط خانوادگی صمیمانهای داشتیم.»
او ادامه میدهد: «از همان دوران کودکی، پدر و مادرم متوجه شدند به هنر علاقهمندم. آنها الگوهای بسیار خوبی برای من بودند و هیچ وقت مرا دلسرد نکردند. من یاد گرفتم چطور میشود با هزینههای کم ساده زیست و زندگی شادی داشت و در عین حال رؤیاها را دنبال کرد. توانستم بورسیۀ تحصیلی بگیرم و قبل از آنکه حرفۀ خود را به عنوان یک تصویرگر مستقل در سال 1978 شروع کنم، در دوران دانشجویی در بخش تبلیغات یک روزنامه مشغول به کار شدم. در حال حاضر بازنشسته شدهام و روی مجموعهکتابهای مصور کودک کار میکنم. سه فرزند دارم و سعی کردهام الگوی خوبی برای آنها باشم. هر سه رؤیاهای خود را در هنر و ادبیات دنبال میکنند.»
این مطلب را در وبسایت روزنامۀ دنیای اقتصاد بخوانید.
هشتگهای مرتبط
سایر عناوین
مطالب پیشنهادی
-
کلاهبرداریهای مالی
پیشگیری از رایجترین کلاهبرداریها در حوالهها و انتقالهای ارزی
-
چهلستون؛ چهل گفتوگو دربارۀ ریشههای سواد مالی
گفتگویی پیرامون برنامه چهلستون
-
آموزههای سواد مالی در کلیله و دمنه-6
اعتماد نابهنگام در تجارت و نکاتی در باب اصول شراکت
-
چرا باید کودکان را با سرمایهگذاری و ریسک آشنا کرد؟
شیلا بئر، نویسندۀ کتابهای سواد مالی در مصاحبۀ اختصاصی با آکادمی هوش مالی