شاخصهای توسعه اسلامی
توسعه اقتصادی؛ تکاثری یا کوثری؟
کسانی که سکولار فکر میکردند یا میکنند، دین را تنها در فضای ارزشی فرض میکنند، نه در مسائل دانشی؛ در حالی که اسلام در متن جامعه هم در مسائل علمی و اقتصادی و هم در مسائل اخلاقی و ارزشی، دارای دیدگاه مخصوص به خود است. اسلام توسعه اقتصادی را کاملاً ترغیب و تشویق کرده است؛ منتهی توسعه اقتصادی دارای دو نوع متفاوت است. یک نوع، توسعه تکاثری است که اسلام در همهجا آن را مذمت کرده است؛ و یک نوع دیگر، توسعه کوثری است که اسلام در همهجا از آن حمایت کرده است.
شاخصهای توسعه کوثری
اگر دولت آن بخواهد کشور را با نفتفروشی اداره کند، این آغاز ورشکستگی اوست. برای اینکه نفت سرمایه است و سرمایه را نمیتوان فروخت. همانگونه که اگر کاسبی از سرمایه بگیرد و هزینه فرزندانش را تأمین کند، آغاز ورشکستگی اوست.
1. بهکاراندازی سرمایه و نه از سرمایه خوردن
معنای پایدار آن است که نسل آینده را هم در نظر داشته باشد. مثلاً باید مشخص شود که آنچه که در کشور وجود دارد، کدام سرمایه است و کدام درآمد؟ مثلاً کشوری که دارای نفت است، اگر دولت بخواهد کشور را با نفتفروشی اداره کند، این آغاز ورشکستگی اوست. برای اینکه نفت سرمایه است و سرمایه را نمیتوان فروخت. همانگونه که اگر کاسبی از سرمایه بگیرد و هزینه فرزندانش را تأمین کند، آغاز ورشکستگی اوست.
او باید درآمد داشته باشد و از آن هزینههای خود را تأمین کند. کسی که نفهمد سرمایه چیست و سود چیست، راهی برای تولید ندارد. او باید بداند آنچه در زمین است، پایدار است. زمینفروشی، سرمایهخوردن است؛ نفت و گاز فروشی، سرمایهخوردن است؛ معدنفروشی، سرمایهخوردن است. اینهمه روایت داریم که اگر کسی زمین بفروشد، هیچ برکتی در آن نیست. این ناظر است به اینکه سرمایه را نمیتوان فروخت. بنابراین توسعه کوثری از اینجا شروع میشود.
ثروت مثل خون مملکت است. اگر خون فقط در یک بخش از اعضای بدن جریان داشته باشد، بقیه اندامها فلج میشوند. قرآن کریم میفرماید این ثروت باید تداول بینالناس اجمعین داشته باشد، نه بین الأغنیاء منکم.
2. گردش سرمایه
توسعه اقتصادی باید همهجانبه باشد. نه فقط پایدار در طول، بلکه پایدار در عرض؛ و برای همه مردم در طول نسلها، نه برای یک نسل. قرآن کریم همهجانبه بودن را در سوره مبارکه حشر بیان کرده است: آنچه که ما به شما عطا کردیم، این سرمایه میشود. آنجا که میگوییم سهم فقرا را بدهید و در سهم آنها دخالت نکنید، برای این است که مبادا این سرمایه و ثروت بین یک عده خاص دست به دست شود. کی لا یکون دولة بین الأغنیاء منکم.
دوله یعنی تداول و دست به دست شدن. ثروت مثل خون مملکت است. اگر خون فقط در یک بخش از اعضای بدن جریان داشته باشد، بقیه اندامها فلج میشوند. قرآن کریم میفرماید این ثروت باید تداول بینالناس اجمعین داشته باشد، نه بین الأغنیاء منکم. در نظام سرمایهداری، کل ثروت در دست اغنیاء است. بقیه عملاً هیچ! سوسیال بلشویک ورشکسته شرق نیز همینگونه است. اما در این دومی، سرمایه دست دولت بود و دولتسالاری بود. این هم جزو تکاثر مذموم است. هر دو نظام منحوس غربی و شرقی تکاثری است؛ و آیه سوره مبارکه حشر هر دو را نفی و ابطال کرده است: کی لا یکون دولة بین الأغنیاء منکم.
ذات اقدس الهی گفته مبادا این ثروت، فقط در دست یک گروه خاص قرار گیرد. باید در بین مردم دور بزند و به دست همه برسد. در توسعه پایدارِ همهجانبه، اگر تسهیلات بانکی است، باید برای همه باشد. اگر وام است، برای همه باشد. اگر کارشناسی و کاردانی است، باید برای همه باشد. این میشود توسعه پایدار همهجانبه ممدوح محمود شرعی. اسلام هرگز با این مخالف نیست، بلکه موافق هم هست.
ما نباید بگذاریم که مال و ثروت یکجا انباشته شود. بیان نورانی حضرت امیر علیهالسلام این است که بهطور عادی مال یکجا جمع نمیشود. هر جا ثروتی انباشته شد، یک عده فقرا هم آنجا هستند. بهطور عادی اگر دولة بین الأغنیاء منکم نباشد، یا مضاربه باشد یا شرکت باشد، مال یکجا جمع نمیشود. شکی در این نیست که امیرالمؤمنین یکی از ثروتمندترین افراد مدینه بودند. درآمد زیادی داشتند که همه را توزیع میکردند و فقط مقداری را برای خانواده باقی میگذاردند.
3. فرصت برابر
در حوزه علمیه جلوی کسی را نگرفتهاند که نباید مجتهد شوی یا در دانشگاه جلوی کسی را نگرفتهاند که نباید استاد شوی. راه برای همه باز است؛ مثل دریا که تمام این جدولها و جویها میتواند در آن جاری شود. حوزه علمیه راه اجتهاد را برای همه باز کرده، منتها بعضی در همان اوایل میمانند. دانشگاهها هم راه را برای استاد شدن همه باز گذاشتهاند و جلوی کسی را نگرفتهاند. بر اساس توسعه کوثری اسلامی، راه برای همه باز است اما دعای آدم بیکار نیز مستجاب نمیشود. هر کس کار کرد، نتیجه آن به او داده میشود. در این صورت اگر فردی کمبودی هم داشته باشد، میگوید مشکلی ندارم و راضیام. معمولاً مردم به این حالت میگویند: «فرصت برابر».
مزدوری مغضوب است. ما خیال میکنیم چون کار خوب است، کارگری برای دیگران هم چنین است. این را در کدام روایت داریم که اجیر شدن مستحب است؟!
جامعه را نیز باید اکرام کنیم، نه اطعام. کشور را با کمیته امداد اداره کردن که هنر نیست. این شکم سیر کردن است و با کرامت انسانی سازگار نیست.
مردم را با فقر و انعام اداره کردن نیز خواست الهی نیست.
4. اشتغال با کرامت
شاخصه دیگر این است که همه مردم باید کار کنند تا زندگیشان تأمین شود. با اینکه نقل شده است که پیامبر (ص) دست آن کارگر را بوسید، اما مزدوری مغضوب است. ما خیال میکنیم چون کار خوب است، کارگری برای دیگران هم چنین است. این را در کدام روایت داریم که اجیر شدن مستحب است؟! عنوان غالب روایات ما طوری است که تنزیه میکند که مبادا کسی مزدور دیگران باشد. عنوانی که مرحوم کلینی در این باب ذکر کرده، این است که اجیر شدن مکروه است. بله، جایز است؛ چون وجود مبارک موسای کلیم برای شعیب اجیر شد. اما اشتغال را با «کراهت» میخواهیم یا با «کرامت»؟ اشتغال با کراهت، تکاثر مذموم است و توسعه مذموم. اشتغال با کرامت، کوثر محمود و توسعه محمود است.
متأسفانه ما همین که افراد کار دارند و مجموعهای از افراد را اجیر کردیم، میگوییم اشتغال ایجاد شده است! در کتاب شریف کافی، کتاب المعیشة را ملاحظه بفرمایید. میفرماید کسی که خود را مزدور کند، روزیش را کم کرده است. اگر شما درآمد داری، برای خودت کار کن! چگونه روزی را تنگ نکرده در حالی که تمام درآمد را کارفرما میبرد؟ برای همین شاگرد مغازه شدن مغضوب است. مزدور دیگری شدن، مغضوب است. در توسعه تکاثری، همینکه برای کسی کار پیدا کردیم و او را اجیر کردیم، میگوییم شاغل شده اما این شغل، با کراهت است.
اسلام میخواهد ما با اکرام پذیرایی شویم، نه با اطعام. به همین ترتیب، همینکه چهار نفر جوان را به مغازهای بردیم و آنها را مزدور کردیم، نباید بگوییم آنها اشتغال پیدا کردند. زیرا این اشتغال با کراهت همراه است، نه با کرامت. جامعه را نیز باید اکرام کنیم، نه اطعام. کشور را با کمیته امداد اداره کردن که هنر نیست. این شکم سیر کردن است و با کرامت انسانی سازگار نیست. البته روایات دیگری مبنی بر «جواز» داریم اما «مطلوب» نیست. مردم را با فقر و انعام اداره کردن نیز خواست الهی نیست.
5. صبغه الهی کار
شاخصه دیگر در توسعه کوثری آن است که ما خلیفةالله هستیم و ذات اقدس الهی از ما کار خواسته است. در قرآن کریم آیهای داریم که ما مردم را برای عبادت خلق کردهایم. برابر آیه سوره مبارکه ذاریات، اگر کسی همه کارهای عبادی را انجام دهد و از همه محرمات فاصله بگیرد و بقیه وقت خویش را هم به عیش و نوش بگذراند، او به این آیه عمل نکرده است. چرا؟ چون آیه یک قضیه نیست؛ دو قضیه است؛ یکی موجبه و دیگری سالبه. جمع ایجاب و سلب، مفید حصر است. فرمود انسان فقط باید عبادت کند: و ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون؛ این بدان معنا نیست که انسان 24 ساعت به مسجد برود؛ واجبات را انجام دهد و محرمات را انجام ندهد. بلکه یعنی کار انسان باید صبغه الهی داشته باشد. یعنی اگر کار انسان کوثری است، عبادت است و اگر تکاثری است، عبادت نیست. اگر کسی تمام واجبات و حتی مستحبات را هم انجام دهد اما مرتب سعی کند که صفرهای سرمایهاش را اضافه کند و مزدور زیاد داشته باشد، به این آیه عمل نکرده است. زیرا آیه میگوید انسان فقط و فقط باید خدا را عبادت کند!
ما به یقین میدانیم که منظور این نیست که فقط نماز بخواند. چون در آیه سوره جمعه فرمود: نماز جمعهتان که تمام شد، دنبال کسبتان بروید. حتی روز جمعه! معلوم میشود که منظور از عبادت این نیست که دائم در مسجد باشید. میفرماید حتی بعد از نماز جمعه دنبال کارتان بروید. بنابراین ما موظفیم شبانهروز عبادت کنیم. روایات فراوانی هست که بیکاری و تنبلی را نهی کرده است. کراهت بیکاری، کراهت تنبل بودن، کراهت فارغ بودن، کراهت اجیر شدن و... جزو معارف و مبانی دینی ماست.
6. پرهیز از مصرفگرایی
یک شاخص دیگر در مذمت توسعه تکاثری این است که توسعه تکاثری همانگونه که در تولید توسعه دارد، در مصرف هم توسعه دارد. اما قرآن کریم جلوی این مسأله را میگیرد؛ جلوی عدهای را که چشم و همچشمی شدیدی دارند. این توسعه، تکاثر مذموم است. زیرا محصول آن مصرفگرایی بهگونهای است که نشان دهد اتومبیلش، خانهاش، فرشش و لوازمش چه قیمت است.
در همین راستا مرحوم صاحب وسایل در باب مسکن روایاتی نقل کرده است. در یک جا دارد که اگر خانه از فلان حد بگذرد -با توجه به اینکه هر خانهای معیار خاصی دارد- فرشتهها میگویند: «یا افسق الفاسقین، أین ترید؟» یک وقت است که ده نفر، 10 واحد آپارتمانی دارند؛ آنها مشمول نقد فرشتهها نیستند. برای اینکه ده نفرند، اما گاهی یک نفر مرتب میسازد و بالا میرود؛ این تکاثر است.
لزوم و ضرورت توسعه کوثری
1. وجوب آبادانی
توسعه کوثری محمود، برابر رفاه است. اما در اینجا یک سؤال اساسی مطرح میشود که آیا اینگونه توسعه، جایز است یا لازم؟ آیا صِرف جواز است یعنی فقط توسعه حرام نیست اما میتوانیم به توسعه نائل بشویم و میتوانیم چنین کاری نکنیم؟ یا اینکه بر اساس مبانی و معارف اسلامی، بر فرد و جامعه اسلامی لازم است که الگوی توسعه کوثری را عینیت بخشند؟
در آیه 61 سوره مبارکه هود، ذات اقدس الهی فرموده است: ما شما را خلق کردیم برای استعمار: «هو أنشأکم من الأرض و استعمرکم فیها». «استعمار» از پاکترین واژههای قرآنی است که بهصورت پلیدترین واژههای سیاسی درآمده است. در این آیه کریمه میفرماید: او شما را از زمین آفریده و بالا برده و شما را استعمار کرده است. مستعمر یعنی خواهان عمارت. قداست این واژه در قرآن برای این است که ذات اقدس الهی با منابع زیرزمینی و با برکات روزمینی، همه امکانات را در زمین خلق کرده است. همه امکانات را برای ما فراهم کرد و از ما خواست زمین را آباد کنیم؛ آقای خودمان باشیم و نیازمند دیگری نباشیم. بنابراین ذات اقدس اله از ما طلب کرده که زمین را آباد کنیم. منتها همانطور که در مورد مسجد آمده است که «إنّما یعمر مساجد الله من آمن بالله». این میشود استعمار قرآنی که بسیار مقدس است. اما همین واژه پُربرکت قرآنی را دیگران مصادره کردند و جزو پلیدترین واژهها درآوردند. معنای استعمار سیاسی آن است که امکانات و منابع، مال من؛ و شما رایگان برای من کار کن و بنده من باش! این استعمار سیاسی، محصول توسعه تکاثری مذموم است.
اگر بخواهیم مردم را با زهد اداره کنیم، ممکن است یک اقلّی بپذیرند وگرنه اکثر مردم تحمل آن را ندارند.
اگر جامعه ببیند فقیر است، طغیان میکند «علی الحکام و علی الامراء».
جلوی آن زهد هم که در سخنرانیها و کتابها گفته میشود، گرفته نشده اما کشور را نمیتوان با آن اداره کرد.
2. اداره جامعه بر اساس توسعه اقتصادی و نه زهد
دلیل دیگری که برای ضرورت پیگیری تحقق توسعه کوثری وجود دارد این است که اگر بخواهیم مردم را با زهد اداره کنیم، ممکن است یک اقلّی بپذیرند وگرنه اکثر مردم تحمل آن را ندارند. ما شنیدهایم که «کلّا إنّ الإنسان لیطغی أن رأه استغنی». اما این را نشنیدهایم و برای اولینبار است که میشنویم: اگر کسی ببیند فقیر است، طغیان میکند. منتها در آنجا طغیان میکند «علی المستضعفین»؛ در اینجا اگر جامعه ببیند فقیر است، طغیان میکند «علی الحکام و علی الامراء».
اباذر که گفت: اگر فقر از دری آمد، ایمان از در دیگر خارج میشود، این را از بیان نورانی خود پیغمبر استفاده نموده است. مرحوم کلینی در جلد پنجم کافی باب الإستعانة فی الدنیا علی الآخرة 15 حدیث دارد. حدیث سیزدهم این باب شریفِ طیب و طاهر این است که رسولالله (ص) به خدا عرض میکند: خدایا نان مملکت را زیاد کن! چون اگر نان مملکت نباشد، نه نماز میخوانیم و نه روزه میگیریم و نه... شما میخواهید کسی را نهی از منکر کنید، اما او زیر بار نمیرود و علیه دولت حاکم شورش میکند.
مثل اینکه در دین، چادر حجاب برتر است. آنهم یک اقتصاد برتر است. جلوی آن زهد هم که در سخنرانیها و کتابها گفته میشود، گرفته نشده اما کشور را نمیتوان با آن اداره کرد. گاهی شما میخواهید مثل حوزه علمیه خواص تربیت کنید، آن راه دیگری دارد. اما اگر بخواهید توده مردم را بپرورانید که حافظ دین و دیگران باشند و دینشان محفوظ بماند، راهش این است که یک اقتصاد متوسط، یک دین متوسط و یک عبادت متوسط را به ایشان بدهید. بنابراین هم بحثهای علمی را باید از بحثهای مدیریتی جدا کرد و هم خواص را از توده مردم.
3. تفاوت فقر و غنای هر عصر
مطلب بعدی آن است که غنا و فقر در هر عصری فرق میکند. الگوی ما یک اصل کلی است که در هر عصر و مصری برای عقلا ملاک است. شاهد آن هم بیان نورانی امام صادق علیهالسلام است که سفیان ثوری اعتراض کرد که علیابنابیطالب آن پیراهن را داشت و شما این لباس را میپوشید!؟ حضرت فرمود: آن حضرت در یک عصر دیگری بود که فقر گسترده بود. الآن که وضع مسلمانها خوب است، باید لباس خوب بپوشم، وگرنه مورد اعتراض قرار میگیرم. این نمونهای برای ماست.
برگرفته از روزنامه خراسان ویژهنامه - ویژه نامه گفتمان الگو - مورخ یکشنبه 1391/10/03 شماره انتشار 18299
هشتگهای مرتبط
مطالب پیشنهادی
-
پادکست | فیه ما فی-12
راهکار جالب دانشگاه استنفورد برای ارتقای سواد مالی دانشجویان
-
-
رفتارهای مالی سالم؛ بدون ربا
آنچه قرضدادن و قرضگرفتن را تبدیل به ربا میکند
-
تندرستی و پولدرستی
توان اقتصادیمان را به باشگاه بفرستیم؛ اهمیت آموزش سواد مالی
نظر خود را بنویسید