عیدی با طعم سواد مالی
چقدر و چطور عیدی بدهیم
آخرین ماه سال، حال و هوای خاص خودش را دارد. درختها آخرین غلتهای خواب زمستانی را میزنند و کمکم جوانههای سبزشان پیدا میشود؛ دستهای خانمها بوی وایتکس و نرمکننده حوله و لباس میدهد؛ اضافهکاریهای کارمندان بیشتر میشود؛ دستگاههای چاپ پول با سرعت بیشتری اسکناس نو تحویل میدهند و بچهها از همه خوشحالترند. همه اینها فقط یک دلیل دارد: عید نزدیک است!
اما از بین تمام نکات خوب و ویژگیهای عید، برای ما عیدی از همه مهمتر است. پول نقدی که زحمت پرداختش به دوش ما و اقوام و لذت مصرفش به کام فرزندانمان است. مهم این است که بدانیم به همین درآمد بیدردسر هم میتوان جور دیگری نگاه کرد.
بچههای کوچک، عیدیهای بزرگ
یکی از جاهایی که تأثیر تورم را خیلی خوب میتوان در آن مشاهده کرد، همین عیدی دادن است. دیگر دوران اسکناسهای دویست تومانی و پانصد تومانی سر آمده و والدین و بچهها در فکر گزینههای بزرگتری هستند. اگر بخواهیم با در نظر گرفتن تورم، هزینههای بچهها و مقداری هم چاشنی چشموهمچشمی به فرزند خودمان و دست کم به خواهرزادهها و برادرزادهها، مبالغ بالایی عیدی بدهیم، اشکالی ندارد. منتها برای چنین تصمیمی باید به این نکته توجه کرد که بچههای کمسنوسال کمتر به ارزش عددی اسکناس توجه دارند و تعداد برایشان جذابتر است. خب این جذابیت را از آنها دریغ نکنیم.
بهتر است به جای یک اسکناس پنجاه هزار تومانی، به او پنج اسکناس ده هزار تومانی یا حتی ده اسکناس پنج هزار تومانی بدهیم. اسکناسهای ده هزار تومانی هم به لحاظ اندازه از پنجاه هزار تومانی بزرگتر هستند و هم تعداد بیشتر آنها، بیشتر به چشم بچهها میآید. از طرفی پایین بودن ارزش اسکناسها، مدیریت و تصمیمگیری برای خرج و پسانداز آنها را برای کودکان سادهتر میکند.
سلام بیطمع
بعضی از پدر و مادرها عیدی بچهها را ابزاری میدانند برای تحقق آرزوهای خودشان. خیلی ساکت و معصومانه در گوشهای منتظر چهاردهم فروردین مینشینند و با فرا رسیدن روز موعود و با جمله معروف «بعداً بیشترشُ بهت میدم.» ماحصل دو هفته دیدوبازدید فرزندشان را تصاحب میکنند.
اما خیلی از پدر و مادرها هم عیدی را به ابزاری برای تحقق آرزوهای فرزندشان تبدیل میکنند. اگر کودک از قبل در جریان هدفهای مالی باشد و زنگ حساب را گذرانده باشد، خودش برای پسانداز عیدی پیشقدم میشود. مثلاً اگر در ماههای گذشته روی مدیریت و بودجهبندی پول توجیبی کار کرده باشیم، حتماً فرزندمان یک هدف پساندازی برای خود تعیین کرده، با سازوکار بودجهبندی آشناست و میداند چه مقدار از عیدی را به چه کاری اختصاص دهد. در حالت دیگر، اگر کودک با مفاهیم بودجهبندی و مدیریت پول و هدف مالی آشنا نباشد، به سادگی میتوان راه آموزش را باز کرد.
قاعده هدیه در سواد مالی
قاعدهای که برای مدیریت هدایای نقدی و پولهای درشت وجود دارد، به ما میگوید در این مواقع بهتر است 20% از این درآمد برنامهریزی نشده را خرج و 80% را پسانداز کنیم. خوشبختانه تمام قواعد سواد مالی را میتوان متناسب با وضعیت شخصی تغییر داد. میتوانیم با توجه به نیازهای فرزندمان این درصدها را تغییر دهیم. مثلاً اگر قصد داشته باشیم در تابستان پیشرو برایش یک دوچرخه بخریم، میتوانیم او را در این فرایند سهیم کنیم و بگوییم «اگر دوست داری با عیدیهایت فلان بازی را بخری، اشکالی ندارد. اما اگر برای داشتن یک دوچرخه جدید پساندازش کنی، عالی میشود!»
وسط همه این خرج کردنها و کارت کشیدنها هم میشود سواد مالی را پیدا کرد. حتی اگر خودمان اسیر رودربایستی و پایبند به سنتهایی هستیم که در این روزگار یک شبه بخش عظیمی از جیبمان را خالی میکند، باز هم میتوانیم راه لذت بردن از این مخارج را به بچههایمان یاد بدهیم.
هشتگهای مرتبط
نظر خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی
-
-
زنگ حساب
با بودجهبندی و برنامهریزی برای پول توجیبی، مسئولیتهای مالی کودکان را به خودشان بسپارید
-
چشم و گوش بچهها را باز کنید
آموزش سواد مالی به کودکان را از چه سنی باید شروع کرد؟
-
یک سر و دو گوش
آیا از مباحث مالی و اقتصادی زندگی برای بچهها چیزی میگویید؟
نظرات
چه کار با پول عیدی هایمان بکنیم یکی از تجربه هایی است که هرسال بچه ها با ان سرو کار دارند وتجربه سال قبل می تواند فرصت انتخاب درستی را به بچه ها بدهد تا راه بهتری برای خرج کردن ان پیدا کنند تا در نهایت به پس انداز وصبر برای رسیدن به چیز عالی تر را تجربه کنند.