رابطۀ پسانداز با آیندۀ من و کشورم
اگر نمیتوانیم پسانداز کنیم، مثل ژاپنیها این کار را به فرزندانمان بیاموزیم
میگویند یکی از دلایل پیشرفت ژاپن، سطح بالای پسانداز ژاپنیها و تزریق آن به چرخه تولید است. از سرگذشت مردم سرزمین آفتاب، فرهنگ مثالزدنی و ماجرای پیشرفت بیوقفهشان داستانهای زیادی شنیدهایم. از اینکه با چه عزم و ارادهای ژاپنِ بعد از جنگ را از نو ساختند و به یک قدرت اقتصادی در جهان تبدیل کردند یا از مدارس عجیب و منظمشان با آن شیوه آموزش منحصر به فرد. در اینجا قصد نداریم پیشرفت ژاپن را ریشهیابی کنیم. همان جمله اول برای ما کافی است.
رابطه پسانداز و پیشرفت کشور، سازوکار پیچیدهای ندارد. فقط باید پساندازهای کوچک هر خانواده در مسیر سرمایهگذاری برای تولید قرار گیرد و این سرمایهگذاریها، چرخ پیشرفت را به چرخش درآورد. توسعه کشور سطح کلی رفاه جامعه را بالا میبرد و تکتک ما از این واقعه نفع میبریم. از طرف دیگر، همین پساندازها، تأثیر چشمگیری روی آینده خودمان دارد. پساندازی که سرمایهگذاری شود، مثل سپری محکم در مبارزه تنبهتن ما و تورم، از ما مراقبت میکند؛ هنگام بروز اتفاقات غیر منتظره به دادمان میرسد و راه رسیدن به هدفهای مالی بزرگ را نشانمان میدهد.
اما چرا این حرفهای ساده و راحت را در واقعیت به کار نمیبندیم؟
اول از همه فرهنگ پسانداز است که مورد کملطفی و بیتوجهی ما قرار گرفته. البته همیشه بهانهای برای این کملطفی در آستین داریم. از رشد سریع قیمت پراید گرفته تا قیمت فضایی گوشت قرمز و خرجهای روزمره. ما همیشه دلیلی برای نرخ پایین پسانداز خود داریم و معتقدیم همین که هزینههای امروز را پوشش دهیم، هنر کردهایم.
اگر خیلی به پسانداز عادت نداریم و کنار گذاشتن بخشی از درآمد ماهانه برایمان سخت است، بهتر است به سبک ژاپنیها عمل کنیم. این کار را به فرزندانمان یاد بدهیم. به این ترتیب عادت به پسانداز از همین کودکی در وجودشان نهادینه میشود. میتوانیم برایشان توضیح دهیم پسانداز کم و کوچک آنها اگر در کنار پسانداز دیگران قرار بگیرد، چه کارهای بزرگی میتواند انجام دهد. برای اینکه کودکان چشمپوشی از لذت مصرف پول در حال حاضر را بپذیرند، باید تأثیر آن را در زندگی خود ببینند. پس بهتر است آنها را وارد یک بازی بلندمدت کنیم. میزان بلندی این مدت را هم باید با توجه به سنوسال فرزندمان انتخاب کنیم. آموزش سواد مالی باید متناسب با سن کودک باشد. مثلاً ممکن است برای بچههای خردسال شش ماه زمانی بیشازحد بلند و دور از دسترس باشد.
کودکان را با مسیر توسعه آشنا کنیم
با مشورت با کودکمان وسیلهای را انتخاب کنیم که در آینده به کارش خواهد آمد و البته بهتر است این وسیله تولید داخل باشد نه وارداتی، مثل اسباببازی، دوچرخه یا حتی میکروسکوپ. با کمک آموزههای بودجهبندی و هدف پسانداز، مقدار پول و مدت زمان مورد نیاز برای رسیدن به آن را مشخص کنیم. باید شرایطی فراهم کنیم که پسانداز کودکمان در جایی سرمایهگذاری شود. بله، خرید سکه و طلا هم سرمایهگذاری محسوب میشود. از قضا بازدهی خوبی هم دارد. اما این نوع سرمایهگذاری وارد چرخه اقتصاد نمیشود و کمکی به شرکتهای تولیدی نمیکند. همین انتخاب نوع سرمایهگذاری یکی از تفاوتهای مهم ما با چشمبادامیها است.
پس بهتر است بین گزینههای موجود، صندوقهای سرمایهگذاری را انتخاب کنیم؛ یا پول را طی قراردادی به یک کارگاه تولیدی بسپاریم؛ یا حتی در بانک سپردهگذاری کنیم. میتوانیم برای بچهها توضیح دهیم این سرمایه اندک به تولیدکننده آن وسیله کمک میکند تا محصول با کیفیتی تولید کند و ما هم در آینده با خرید یک وسیله درجهیک به نیازهایمان پاسخ میدهیم و از آن نفع میبریم.
پیشرفت ملی و افزایش رفاه مالی افراد به همین سادگی اتفاق میافتد. رفاه تکتک افراد جامعه در گرو پیشرفت و توسعه کلان است و حلقه اتصال گمشده بین این دو، همین پساندازها و سرمایهگذاریهایی است که به دلار و سکه تبدیل شدهاند. این واقعیت را از بچههایمان پنهان نکنیم.
هشتگهای مرتبط
مطالب پیشنهادی
-
سواد مالی بچههای آسمان
بچههای آسمان فیلمی با موضوع مالی نیست، اما سرشار از آموزههای سواد مالی است.
-
پنج باور غلط درباره بودجهبندی که نباید باورشان کنید
این باورها، بودجهبندی را ابزاری خشک و سختگیرانه میدانند
-
-
زنگ حساب
با بودجهبندی و برنامهریزی برای پول توجیبی، مسئولیتهای مالی کودکان را به خودشان بسپارید
نظر خود را بنویسید