سواد مالی؛ تنها پاسخ درست به بحرانهای اقتصادی کشور
پولنیوز - 1398/11/07
اگر شما از آن دسته افرادی هستید که معتقدند هر کس پول دارد، ثروتمند است، سخت در اشتباهید! اگر سرگذشت بسیاری از افراد مولتی میلیاردر را بخوانید، متوجه میشوید که سطح زندگی گذشتۀ آنها پایین و یا در حد متوسط بوده و دلیل موفقیت و ثروتمند شدنشان ارث پدری نیست؛ بلکه فکر و استعداد خوبی در پول درآوردن داشتند که منظور همان هوش مالی است. در حقیقت ثروتمندان با ایجاد و تقویت راههای رسیدن به پول کسب درآمد میکنند نه با کار کردن.
در حوزۀ سواد و هوش مالی با کمیل رودی مدیر آکادمی هوش مالی به گفتوگو نشستیم که در ادامه آن را میخوانید:
در ابتدا یک تعریف کلی از سواد مالی و مواردی که در این حوزه مورد بررسی قرار می گیرد بفرمایید.
مهمترین نکته در این تعریف این است که سواد مالی به میزان پول و یا اینکه آدمها چقدر پول دارند نمیپردازد بلکه موضوع سواد مالی مدیریت پول است و در واقع مجموعهای از دانش، مهارت و نگرش دربارۀ مدیریت پول است که در نتیجۀ این دانشها، مهارتها و نگرشها فرد به امنیت و آزادی مالی میرسد. این یک تعریف کلان است اما تعریف کلی و کوتاه آن، مدیریت پول برای رسیدن به امنیت و آزادی مالی است.
سواد مالی یک موضوع استاندارد و آکادمیک است که 6 حوزۀ اصلی دارد؛ خرج و پس انداز، اعتبار و بدهی، کاریابی و درآمد، سرمایه گذاری، مدیریت ریسک و بیمه و تصمیمهای مالی و مجموعۀ این 6 سرفصل 127 مفهوم جزئی دارد که این 127 مفهوم باید منتقل شود تا یک فرد باسواد مالی شود و کاری نیست که بدون چارچوب باشد و هر کسی نمیتواند سواد مالی را آموزش دهد و برخلاف تفکر و مردم که فکر میکنند این یک نوع کارآفرینی هست اما این کار چارچوب مشخص و یکسری استانداردهای مشخص دارد.
در مورد اهمیت یادگیری سواد مالی در تمام سنین چه نظری دارید؟
معمولاً در بحرانهایی که در دنیا اتفاق میافتد مردم صدمه میبینند. نه دولتها هزینۀ آن بحرانها را پرداخت میکنند و نه بخش خصوصی حاضرند به ازای افزایش قیمت از سود خود کم کنند، معمولاً در بحرانها مردم آسیب میبینند. سواد مالی پاسخی به مسائل و مشکلات اقتصادی است اما این پاسخ کلان نیست و در سطح فرد صورت میگیرد. سواد مالی این را القا میدهد که تصمیمگیرندگان خرد درحوزۀ اقتصاد باید رفتارشان را تغییر دهند و در واقع روی حوزه کنترل انسانها تمرکز میکند. هر شخص به عنوان یک فرد تنها شاید نتواند یک سیستم اقتصادی را تغییر دهد اما میتواند تصمیمات را به گونهای تغییر دهد که به حال خود مفیدتر باشد و به امنیت و آزادی مالی برساند. به طور مثال، اروپاییها در بحران صندوق بازنشستگی و یا در زمانی که بدهی خانوار رو به افزایش رفت، روی سواد مالی تمرکز کردند و پاسخشان به این مسائل این بود که افراد خرد جامعه باید آموزش ببینند. این یکی از دلایلی بود که اروپاییها وارد حوزۀ آموزش سواد مالی شدند. ما در ایران خیلی جدی باید به این موضوع فکر کنیم چون دلایل بیشتری در این باره داریم. ما در حال حاضر به اذعان مسئولین در جنگ اقتصادی هستیم و جنگ هزینهبر است و این مردم هستند که هزینۀ جنگ اقتصادی را میدهند.
ضرورت دیگر آموزش سواد مالی این است که کارآمدهای سیاستهای اقتصادی، وابسته به آگاهی مردم است و مردم زمانی در یک سیاست اقتصادی مشارکت میکنند که از آن سیاست آگاه باشند و اگر آگاه نباشند در مقابل آن سیاست مقاومت میکنند. مثلاً در موضوعی مثل بنزین، همۀ کارشناسان اذعان داشتند که افزایش بنزین باید صورت بگیرد اما چه زمانی مردم در این مورد مشارکت میکنند؟ زمانی که مردم آگاه باشند و چرایی این سیاست را بدانند. پس در مورد مشارکت مردم در سیاست اقتصادی نیازمند آگاهیهای مالی و سواد مالی هستیم.
در مورد آکادمی هوش مالی و نحوۀ فعالیت این آکادمی توضیحاتی بفرمایید؟
موضوع سواد مالی مدیریت پول است و در واقع مجموعهای از دانش، مهارت و نگرش دربارۀ مدیریت پول است که در نتیجۀ این دانشها، مهارتها و نگرشها، فرد به امنیت و آزادی مالی میرسد.
در حوزۀ تربیت اقتصادی و سواد مالی اشخاصی در کشور فعال بودند که یک سری کارهایی را به اصطلاح تکمضراب میزدند اما کار آکادمیک و علمی در این حوزه انجام نشده بود. آکادمی هوش مالی یک مؤسسۀ پژوهشی است که به صورت آکادمیک و علمی به این موضوع نگاه میکند و سوار بر موج موفقیت و کارآفرینی نشده است و معتقد است سواد مالی علمی میانرشتهای و مهارت عمومی است که باید به انسانها انتقال پیدا کند و افراد این مهارت را باید در خودشان ارتقا دهند. هر موضوع آموزشی سه رکن اساسی دارد اول اینکه محتوای آموزشی مناسب برای آن وجود داشته باشد و مبتنی بر محتوا، یک طرح آموزشی شکل بگیرد و در نهایت یک مربی توانمند، مبتنی بر آن محتوا، این طرح آموزشی را اجرا کند. آکادمی از بدو تأسیس و فعالیت، شروع به رصد محتواهای آموزشی کرده و بیش از 1000 جلد کتاب را بر اساس شاخصهایی همچون بهترین در جمع خوانندگان یا جوایز جهانی، طبقهبندی کرده است. در نتیجه به محتوای غنی آموزشی رسیدیم که نتیجۀ آن، نزدیک به 150 جلد کتاب آموزشی است. این فرایند انتخاب بود اما در فرایند بازتولید حساسیتهایی داشتیم؛ چون به هرحال در ایران چارچوبهای شریعت مسائلی را به ما دیکته میکند. سیاستهای فرهنگی ما محدودیتهایی برای ما ایجاد میکند. در نتیجه، جاهایی که از چارچوب شریعت خارج بوده اصلاح کردیم و تغییر دادیم.
آموزش سواد مالی را به چه افرادی توصیه می کنید و چه سنی را برای شروع این آموزش مناسب می دانید؟
تجربۀ جهانی 17 نوع مخاطب را برای سواد مالی شناسایی کرده که از دانشآموز در مقطع پیشدبستانی شروع شده تا بازنشسته، افراد بیکار و کم درآمد، افراد دارای بدهی، زنان شاغل و زنان سرپرست خانوار و غیره. اما روی دو مخاطب تأکید بیشتری شده است: اول کودکان و دوم زنان. کودکان چون نسل آینده هستند و ما داریم با آموزش سواد مالی، مسائل آینده را حل میکنیم و زنان هم به خاطر اینکه پرورشدهندۀ این کودکان و مربی نسل آینده هستند و تدبیر منزل دست آنهاست.
زمانی که از پیشدبستانی شروع میکنیم آموزههای سواد مالی به صورت غیرمستقیم آموزش داده میشوند؛ مثلا کتاب داستان، بازی، هنرهای نمایشی و فیلم. هرچه سن مخاطب بالا میرود تکنیکها مستقیم آموزش داده میشود. مثلاً مخاطب دانشجویی تکنیکها در حوزۀ مدیریت خرج، مدیریت شغل، مدیریت سرمایهگذاری و سایر حوزهها به صورت مشخص و مستقیم ارائه میشود.
در مواجهه با مسائل اقتصادی و با توجه به بحرانی که در کشور حاکم است فکر میکنید سواد مالی چه میزان میتواند به اقتصاد کشور کمک کند؟
به نظر من تنها پاسخ درست به بحرانهای اقتصادی کشور همین هوش مالی و سواد مالی است. ما همواره مسائل مالی داریم اما بعد از مدتها هنوز داریم با آنها دست و پنجه نرم میکنیم؛ چون راهحلها تکرار میشوند و همه در این شرایط معتقدند که باید سیستم و ساختار تغییر کند و همۀ اینها نتیجهبخش نبود. میتوان گفت مهمترین پاسخ درست به مشکلات اقتصادی، ارتقای سواد مالی مردم است که شاید الان مسأله را حل نکند اما در بلندمدت نتیجهبخش است.
رسانههایی مانند پولنیوز چه کمکی میتوانند به گسترش فضای حوزۀ سواد مالی بکنند؟
آموزههای سواد مالی یک جمله است. مثلاً در حوزۀ خرج و پسانداز اگر در نظر بگیریم گزینهای تحت عنوان پسانداز وجود دارد، اگر بخواهیم به مخاطب این مفهموم را به صورت مستقیم بیان کنیم که مردم پسانداز کنید، این جمله در اصطلاح تخصصی بلیغ نیست و این آموزه به مردم نمیرسد. یقینا رسانهها میتوانند آموزههای سواد مالی را به مخاطب برسانند.
رسانهها دست کسانی که دانش مالی دارند را گرفته و در دست مردم قرار میدهند. رسانه کارکرد درستی دارد و میتواند یاریگر باشد و ترجمهای از این آموزه ها را به مردم برساند تا مردم قلباً آن را درک کنند.
این گفتوگو را در پولنیوز بخوانید.
هشتگهای مرتبط
سایر عناوین
آشنایی با رایجترین کلاهبرداریها در رهن و اجارۀ ملک (بخش اول)
هفتهنامۀ اطلاعات بورس
مطالب پیشنهادی
-
-
-
سه ویژگی شغل رضایتبخش
گفتگوی دکتر کمیل رودی و فرهاد جم در برنامه خانه تو؛ شبکه چهارم سیما؛ قسمت هشتم
-
پادکست | فیه ما فی-4
کاهش بدهیهای دانشجویی آمریکا با ارتقای سواد مالی و 4 خبر بانکی مرتبط با سواد مالی