فضای مجازی وزارتی در عرض سایرین نیست
خبرگزاری مهر - 1401/04/25
پیشنشست نخستین کنفرانس بینالمللی «رسانه، ارتباطات و حکمرانی سایبری» با حضور عبدالکریم خیامیT دبیر شورای علمی این کنفرانس و کمیل رودیT مدیر آکادمی هوش مالی، شنبه 25 تیر به میزبانی خبرگزاری مهر برگزار شد.
در ابتدای نشست عبدالکریم خیامی در پاسخ به چیستی مؤلفههای حکمرانی سایبری گفت: با ورود فناوریهای جدید، تعاریف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جوامع را تغییر داده و این تغییرات مختص زیرساختهای مهندسی و فناورانه نیست بلکه بر تمام ساحتهای زیست بشر تأثیر گذاشته است. اقتضای این فضا نوع جدیدی از حکمرانی است.
او ادامه داد: در حرکت از حکمرانی آنالوگ یا تکساحتی به حکمرانی چندساحتی یا سایبری، مؤلفههای ثابتی در منابع علمی ذکر شده که معمولاً شامل تغییرات در زیرساختها، عرصۀ خدمات و عرصۀ کاربریها میشود اما وقتی دقت میکنید مؤلفههای بسیاری در این زمینه دخیل هستند مثل فرهنگها ایدئولوژیها، سبکهای زندگی و مشابه اینها. بخش اول در میان تمدنها مشترک است اما این مؤلفهها از فرهنگی به فرهنگ دیگر و از تمدنی به تمدن دیگر متغیر هستند. برای مثال زیستبوم اقتصاد دیجیتال در جامعۀ ایرانی غیر از زیستبوم اقتصاد دیجیتال در کشور دیگر است چرا که یک فرد ایرانی در مواجهه با امور مالی یا سایر فضاهای جدید، مؤلفههای دیگری را برای سنجش و فهم و همزیستی با این تغییرات در نظر میگیرد.
مؤلفههای حکمرانی باید با توجه به تمدن انقلاب اسلامی بازسازی شوند
این استاد دانشگاه افزود: ما فکر میکنیم که جمهوری اسلامی بنا نداشته و ندارد که تحت نظام سلطه تمام اموراتش را پیش ببرد و مدعی احیای تمدن جدید است، باید در تمام این عرصهها مؤلفههای حکمرانی را به صورت بومی بازسازی کند. البته اینها در حرف ساده است و نه در عمل. قبلاً فضای مجازی یک بخش در عرض دیگر بخشها در نظر گرفته میشد اما امروز علیرغم این که برخی مسئولین هنوز نپذیرفتهاند، روشن شده که فضای مجازی جهان جدیدی است و نه بخشی در عرض سایرین که ممکن است حتی دربرگیری آن فراتر از جهان اول هم باشد. در تعاریف یک دهۀ قبل میگفتند جهان دوم تکرار جهان اول است اما امروز حتی همین را هم نمیتوان گفت و در بسیاری موارد، جهان اول تکرار جهان دوم است. بنابراین باید نیازهای بومی خودمان را بازخوانی کنیم.
حکمرانی یعنی حکومت کردن بدون حکومت
در ادامۀ نشست، کمیل رودی، دربارۀ امکان و راههای ارتقاء سواد مالی در وضعیت فقدان مبانی حکمرانی سایبری توضیح داد. او گفت: ابتدا باید کلیدواژهها را شفاف کنیم. ما یک «حکومت کردن» داریم و یک «حکمرانی»؛ اما مفهومی جدید داریم تحت عنوان «حکومت کردن بدون حکومت» یعنی ما دیگر به طور مستقیم دستورالعملی را نمیگذاریم که مردم طبق آن عمل کنند بلکه دنیای شبکهها و دنیای تعامل مؤلفهها و عناصر، جهانی را با هم تنظیم میکنند که کلیت آن جهان به سمت مقصد مطلوب میرود. به این میگویند «حکمرانی». یعنی دیگر تدبیر از بالا وجود ندارد و صرف قرار گرفتن مؤلفهها در یک شبکه کنار هم، این تدبیر را تولید میکند.
او با ذکر مثالی، ادامه داد: آیا یک حکومت میتواند یک خودکار را تولید کند یا اقتصاد میتواند؟ اقتصاد کاری میکند که بدنۀ خودکار از یک کشور، جوهرش از جایی دیگر، طراحی از منطقهای دیگر بیاید و به شکلی به صرفه این محصول تولید شود اما اگر قرار بود همین محصول را حکومت تولید کند باید برای هر بخش یک تفاهمنامه امضا میکرد که خیلی دشوارتر بود. بنابراین حکمرانی در واقع غیر از حکومت کردن است بلکه عناصر شبکه به صورت خودتنظیمگر به یک سمت مطلوب و کمالیافته حرکت میکنند.
مدیر آکادمی هوش مالی در ادامه گفت: تصور کنید اگر همین اپلیکیشنهای موبایلی در زمانی وجود داشتند که مردم هنوز معاملات اقتصادیشان بر پایۀ تبادل پایاپای بود، واکنش مردم چطور ممکن بود باشد؟ من فکر میکنم جامعۀ ایرانی در مواجهه با پول دیجیتال یا رمزارزها به همین اندازه دچار چنین تنش و سردرگمی است. یعنی ما هنوز مبانی ابتدایی سواد مالی را نداریم و حالا این پول وارد دنیای دیگری شده است که روابط اقتصادی مختص به خودش را دارد. چرا چنین ادعایی میکنم؟ چون میبینم خطاهای فاحشی بین مردم در همین مبادلات فعلیشان وجود دارد. همین معاملات با مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز یا رفتار تودهای مردم در این چندسال در بورس و صدماتی که به مردم وارد شده این را نشان میدهد. بنابراین ما حتی در جاهایی که قانون وجود دارد و حکمران زمین بازی را تعریف کرده، چنین مشکلاتی داریم چه برسد به جایی که حتی در دنیا هم زمین بازی آن و قواعدش کاملاً مشخص نشده است. این در حالی است که مردم چند سالی است به این فضا وارد شدهاند و باید مدتی بگذرد تا متوجه شویم چه صدماتی و آسیبهایی تولید شده است.
رودی گفت: در این فضایی که ما آن را تولید نکردهایم بلکه به ما روی آورده و به نوعی به خاطر عدم آمادگی و آگاهی ما، به ما حملهور شده، تحلیل من بر اساس رفتارهای کلان پراشکال مردم این است که دچار آسیبهای زیادی هستیم. مطالعات جهانی هم نشان میدهد که سواد مالی مردم ایران از متوسط جهانی در تصمیمگیری مالی، مدیریت ریسک و بیمه، خرج و پسانداز و… پایینتر است. اما این بدان معنی نیست که ما دستبسته هستیم و نمیتوانیم در این حوزه کاری انجام دهیم. سواد مالی هم مثل هر سواد دیگری قابل افزایش است و همزمان با این افزایش، تقاضا برای تعیین تکلیف برخی مسائل از سوی حکمران هم بالا میرود و مردم آگاهانه از حکمران، ورودش را برای تنظیمگری و شبکهسازی و روشن کردن زمین بازی مطالبه خواهند کرد.
حکمرانی به معنای تنظیمگری سختتر از حکومت کردن به معنی تصدیگری است
در ادامۀ نشست، خیامی دربارۀ تقدم آموزش بر تدوین مبانی حکمرانی یا بهعکس گفت: مهمترین مؤلفههایی که ما در عصر مجازی داریم، عبارتاند از: شبکهای شدن، هوشمند شدن، تعاملی و خدماتی شدن، فشردگی زمانی و مکانی، 360 درجهای شدن، سکویی شدن، دادهبنیاد شدن، کالایی شدن، زیستبوم انسان و اشیا مثل اینترنت بدن، همگرایی ابزارها و برخطی دائم. اما ما دوست داریم در این تحولات کدام یک از اصول بنیادین خودمان را حفظ کنیم؟ همان اصول جاافتادۀ خودمان شامل اسلامیت، جمهوریت، استقلال، آزادی و عدالتکه اصول ما در حکمرانی سایبری یا هر حکمرانی دیگری هستند که با تغییر شرایط و فناوریها، نباید تغییر کنند.
او گفت: برای حفظ این اصول باید اقتضائات جهان جدیدی را درک کنیم. یک زمانی حکومت داشتیم اما حالا مسأله حکمرانی است و دیگر خبری از آن تولیگریها و تصدیگریها نیست بلکه باید یک قدم عقبتر بایستید؛ البته نه به معنای عقبنشینی بلکه دقیقاً برعکس برای اعمال حکمرانی است. شما حالا باید در مقام تنظیمگری یا همان رگولاتوری بایستید. اما الزامات این فضا چیست؟ خلاقیت، خوداتکایی یا درونزایی، نگاه فرامرزی یا برونگرایی، افزایش مشارکت مردمی، پیادهسازی بر بستر شبکۀ ملی اطلاعات، ایجاد و توسعۀ سکوهای خدمات پایۀ عمومی و نگاه فرصتمحور. اگر همۀ دستاوردهای جهان جدید را تهدید بدانید اصلاً وارد فاز حکمرانی نمیشوید بلکه به دنبال پاک کردن صورت مسأله خواهید رفت. اما در نگاه فرصتمحور، شما ضمن این که متوجه هستید این دستاورد متعلق به نظام سلطه است باید بتوانید نگاه گزینشی داشته باشید.
نظام ارتباط شبکهای، بدون آموزش سوادهای نوین پرمخاطره است
دبیر شورای علمی کنفرانس «نهادهای آموزش، سوادهای نوین و حکمرانی سایبری» ادامه داد: اگر بخواهید جامعۀ سکویی داشته باشید که اصلاً به خواست ما هم نیست و این اتفاق در عمل افتاده است، مشارکت فعالانۀ عمومی را هم بخواهید که هم اصل است و هم الزام حکمرانی نوین و ضمناً تلاش کنید استقلالتان را حفظ کنید، باید چه کنید؟ مهمترین ابزار آگاهیبخشی عمومی است تا مردم به دست بیگانه سپرده نشوند. ما نام این آگاهیها را میگذاریم سوادهای نوین. اگر مردم آگاهانه وارد بازارهای مالی جدید نشود، آگاهانه سراغ سلامت دیجیتال و پزشکی جدید برود، آگاهانه در شبکههای اجتماعی حضور پیدا نکند و در کل با آگاهی وارد این جهان جدید نشود، شما او را به دست بیگانه سپردهاید چرا که او با 5 یا 6 شرکت معدود، حاکم بر این فضاست.
خیامی با تأکید بر ضرورت آموزش عمومی، گفت: این که نام این موضوع را سواد گذاشتهاند به همین خاطر است که آگاهی عمومی مدنظر است. با این تعریف اصلاً کاری ندارند که جنسیت، سن، نژاد یا تحصیلات فرد چیست بلکه شبیه خواندن و نوشتن، زندگی در جهان جدید نیاز به سوادهای نوین دارد که شامل سواد مالی، سواد عاطفی، سواد رسانهای و چند سواد دیگر است که در شمارش یونسکو به حدود 12 سواد نوین میرسد. مثال دیگر این است که انسان در جهان شبکهای، ردوبدل عاطفی کاملاً متفاوتی با جهان پیشاشبکهای دارد؛ چرا که ارتباطات افقیتری دارد و در این شکل ارتباطی، چالههای بیشتری در شکل عاطفهورزی و دوست داشتن و دوست داشته شدن خواهید داشت. اگر مردمانی داشته باشید که نتوانند خودشان در این بسترهای جدید زیست کنند، حکمرانی به مشکل خواهد خورد چرا که حجم کلاهبرداریها چندبرابر میشود، آسیبهای عاطفی و اجتماعی چندبرابر میشود و خانوادهها دچار فروپاشی میشوند. بنابراین این سوادهای نوین به مثابۀ یک ضرورت ناگزیر، پیش روی ماست. حضرت علی (ع) فرمودند: أدّبوا اولادکم بغیر زمانکم، نشانه ارتفاع این ادراک است که چگونه در عصری که تحولات بسیار کند پیش میرفته است چنین سخنی گفته شده. تغییر نسل تا پیش از این هر 50 سال دانسته میشد اما امروز برخی جامعهشناسان تغییر نسل را تا 5 سال آوردهاند! بنابراین روایات ائمه میگویند که فرزندانتان را برای آینده تربیت کنید چرا که آنها مال امروز نیستند.
رودی نیز در ادامه درباره موضوع عدالت در جهان جدید گفت: یکی از شاخصهای عدالت در امور مالی، «فایننشال اینکلوژن» یا همان «شمول مالی» است. یعنی همۀ مردم دسترسی به خدمات مالی داشته باشند. یعنی فردی که در هرمزگان زندگی میکند همان میزان دسترسی داشته باشد که کسی که ونک در تهران زندگی میکند. بنابراین شمول ملی باید افزایش پیدا کند. اما با افزایش شمول مالی و دسترسی افراد، مشارکت مردم هم زیاد میشود. اما وقتی مشارکت بالا میرود اگر آگاهی وجود نداشته باشد، آسیبپذیرتر میشوند. یعنی ناگهان میبینید 40 میلیون را وارد بورس کردهاید که 38 میلیون از آنها در سال بعد از آن با ضرر، خارج شدهاند. مثلاً سهام عدالت، یک نوع دیگر افزایش شمول مالی و برای افزایش عدالت است اما وقتی آن را اجرا میکنید عملاً آسیبپذیری بالا میرود. کجا اشتباه کردهایم؟ یک قاعده هست که میگوید تنها وقتی افزایش شمول مالی منجر به افزایش رفاه عمومی میشود که سواد مالی قبل از آن افزایش پیدا کرده باشد. این موضوع نشان میدهد افزایش دسترسیها بدون افزایش آگاهی، آسیبپذیری را بالا میبرد و عملاً عدالت نقض میشود. همین موضوع در سواد عاطفی هم وجود دارد که طبیعتاً وقتی دسترسی شما بالا میرود و میتوانید با فردی در شهر دیگر کشور ارتباط عاطفی برقرار کنید، اگر ادبیات یا همان گرامر برقراری ارتباط سالم را ندانید، آسیب خواهید دید.
وی گفت: نتیجه این افزایش دسترسی بدون افزایش آگاهی غیر از آسیب به مردم متوجه خود حکمران هم هست چرا که بازگرداندن اعتماد عمومی پس از آسیبپذیری تقریباً غیرممکن است. چرا که فرد پولش را از دست داده و این صدمه را از یاد نخواهد برد و بالطبع توصیه حکمران را پس از آن نخواهد پذیرفت.
مدیر آکادمی هوش مالی در پاسخ به سؤال دربارۀ تقدم آموزش بر تدوین مبانی با اشاره به موانع ارتقا سواد مالی گفت: شهید آوینی، در یادداشت انفجار اطلاعات توصیه میکند که نباید به این دیوارهایی که کشیده شده، اتکا کرد چرا که این دیوارها به زودی فرو میریزد و همین جاست که میگوید «خانههایتان را در دامنۀ آتشفشان بنا کنید» چرا که روزی میرسد که امنیتی از این جهت نخواهد بود. ما الان زیر این آتشفشان هستیم. بنابراین تقدم و تأخیر معنا ندارد و این مسائل الان وارد زندگی مردم شده و حکمران از مردم عقب افتاده است. مثلاً در مورد رمزارزها، قانون هنوز سکوت کرده است اما مردم از بازار معاملات ملکی به سرعت به بورس آمدند و از آن جا هم به سرعت وارد رمزارزها شدند. در حالی که پیش از همۀ اینها باید سواد مالی اتفاق میافتاد اما توقع مردم در حد گرفتن سیگنال برای رشد در بازار سهام بود. اما از این جهت که این مطالبه برای ورود حکمران به ماجرا شکل گرفته، جلوتر از قبل هستیم.
آموزش سوادهای نوین باید از گروه بانوان و کودکان آغاز شود
وی افزود: در بحث افزایش سواد مالی، دو گروه هستند که آموزشپذیرترند: یکی گروه کودکان و دیگری گروه بانوان. هر اتفاق ماندگاری در دنیا از بانوان و کودکان شروع شده است؛ چرا که پرورش نسل اتفاق میافتد. باید از این دو گروه شروع کنیم و در ادبیات غربی هم این اتفاق افتاده است. ما هم میتوانیم این تجربیات جهانی را استفاده کنیم و جهان دیگر این طور نیست که بگویید ما چون زیستبوم خودمان را داریم مثلاً سیمکشی یا لولهکشی باید جور دیگری باشد! شهید آوینی در همین زمینه هم میگوید سینمای دینی ما هم از دوربین استفاده میکند اما رویکرد ما به انسان چیز دیگری است. در سواد مالی هم حذف اپ موبایلی کمکی به ما نمیکند بلکه افزایش آگاهی مردمی است که مناسبات اقتصادی را به صورت شبکهای تنظیم میکند. قرار نیست روزی به این برسیم که بیمه وجود نداشته باشد بلکه با آگاهی مردم باید به سمت بیمههای اختیاری بروند و این قابل آموزش دادن است.
رودی دربارۀ تفاوت سبکهای آموزشی افزود: چند سبک متفاوت آموزش در دنیا وجود دارد. یکی این که اصلاً بیرون از مدارس و در آموزشگاههای مستقل این سوادها را آموزش میدهند یا دورههای مختلفی را در نهادهای مرتبط مثل بورس در رابطه با مسائل مرتبط میگذرانند. اما نوع دیگری هم هست که در مدرسه یا دانشگاه ارائه میشود اما به صورت فوق برنامه و اختیاری، دانشآموز میتواند آن را آموزش ببیند. نوع دیگر، آموزش اجباری است که به عنوان یک درس در کنار سایر دروس آموزش داده شود. اما مترقیترین شکل آموزش آن است که مهارتهای زندگی در همین درسهای معمولی، درونیسازی میشود. یعنی اگر دارد ریاضی هم میخواند دارد فرمولهای ملی را یاد میگیرد. این میشود تلفیق مهارتهای زندگی در موضوعات درسی. اما نقطۀ شروع اینها حتی در تجربۀ غربی هم همین است که این سوادهای نوین به صورت اختیاری در مؤسساتی در خارج از ساختار رسمی، آموزش داده میشوند؛ چون خیلی بهروزتر هستند در حالی که مدارس همه جا نسبتاً کمی اینرسی بیشتری برای تطابق با مسائل روز دارند.
سیاستزدگی و بیسوادی بخشی از کارگزاران، از موانع توسعه حکمرانی سایبری است
در بخش بعدی نشست، خیامی در پاسخ به چندپارگی راهبردی در حاکمیت کشور در نسبت با سوادهای نوین و اهمیت آن برای جبران عقبافتادگی در این حوزه گفت: یکی از موانع تحقق حکمرانی سایبری، سیاستزدگی، جناحزدگی و غلبۀ منافع بخشی بر منافع عمومی در رویکرد بخشی از کارگزاران کشور است. در پستوی کنشهای سیاسی و اجتماعی بخشی از کارگزاران نظام، نوعی هدف برای نفی دیگری و تأیید خود نهفته است و پس از آن مسائل کارشناسی و مصلحتهای عمومی مطرح میشود. برخی به دنبال این هستند که جایگاه من و نهاد من در توسعۀ حکمرانی کجاست اگر حضور و اختیاراتش، توسعه پیدا میکند من مشارکت میکنم وگرنه مقاومت میکنم. ما اگر از این گرهها نتوانیم عبور کنیم، نمیتوانیم جلو برویم چه حاکمیت با ارزشیترین دیدگاهها باشد و چه با گفتمان علمی کاملاً سکولار. مشکل دیگر، آگاهی ناکافی بخشی از کارگزاران نظام در همۀ بخشهای تقنینی، اجرایی و قضائی است. هنوز بسیاری از آنها متوجه تغییرات و ضرورتهای و آموزشهای الزامی آن نشدهاند. این را باید بپذیریم چرا که در همۀ دنیا هم همین طور است که حکمرانان این مسائل را آموزش میبینند. این برچسب نیست بلکه واقعیت است.
وی افزود: نظام حقوقی کشور دچار یک عقبماندگی عجیب در حوزۀ حکمرانی سایبری است. مثلاً ما دربارۀ رسانههای نوین چه کردهایم؟ گفتیم هر چه در قانون مطبوعات هست به فضای مجازی تعمیم میدهیم. این سیاست شاید در کوتاهمدت مسأله را سامان دهد اما حتماً راه حل بنیادین مسأله نیست. لذا با انبوهی اختلال مواجه میشوید که هر بخشی با دیگری درگیر میشود که تنظیمگری این بخش وظیفۀ من است یا دیگری! فرقی هم ندارد که دولت دست کدام جناح باشد چرا که این سردرگمی ناشی از ضعف مبانی حقوقی است. کشورهای همسایهمان که از جهت توسعه یافتگی در حد ما یا حتی عقبتر از ما هستند این مسأله را با آوردن نظام تنظیمگری همگرا حل کردهاند اما ما به خاطر همین مسائل از آنها هم عقب افتادهایم.
دبیر شورای علمی کنفرانس «نهادهای آموزش، سوادهای نوین و حکمرانی سایبری»، موانع آخر را اینگونه تشریح کرد: نگاه حاکمیت به فضای مجازی هنوز شبیه بخشی در عرض سایر بخشها و وزارتخانهای در کنار دیگران است در حالی که اصلاً این طور نیست و تمام شاکلۀ حکومت به طور همزمان دارد در جهان سایبری زندگی میکند. بنابراین پاسخ در حوزۀ آموزش، روشن است و همۀ بخشها همزمان باید بهروز شوند. نباید معطل شویم تا تمام مؤلفههای بنیادین استخراج شوند. مگر وقتی انقلاب کردیم، امام فرمودند قانون اساسی را ننویسید تا 10 سال محققین ما روی مبانی و الگوهای جمهوری اسلامی کار کنند؟! این چنین نبود. حضرت امام به ما آموخت که انتخابات قانون اساسی و نه نوشتن آن در فاصلۀ کمی از پیروزی انقلاب باید اتفاق بیفتد و اینقانون را کسانی نوشتند که قانون اساسی فرانسه را جلوی خودشان گذاشته بودند و با بررسی و حذف و اصلاح به آن نگاه میکردند. رهبری هم همین برخورد را با محققینی داشتند که میگفتند باید به مبانی فناوریهای جدید فکر شود. به آنها گفتند شما کارتان را انجام دهید اما دلیل نمیشود که به سراغ مرزهای علم نرویم و علومی که در لبههای فناوری است وارد نکنیم. بنابراین همزمان این اتفاقها باید بیفتد.
خیامی در پاسخ به نقش نهاد حوزه و مرجعیت دینی که بیرون از ساختار رسمی حکمرانی اما اثرگذار بر آن و مردم هستند، گفت: نهاد حوزه در این زمینهها فعال است و امروز با دروس خارج فقهی مواجه هستیم که دربارۀ متاورس و بازارهای نوین مالی اظهار نظر میکنند. در حوزۀ رسانه هم کتابهای فقه رسانه نسبتاً زیاد تولید شده است. اما اگر منتظر هستیم که این نهاد بلافاصله حکم روشن و جامع و قابل قبولی در همین ابتدا دربارۀ این مسائل ارائه کند، به چنین جایی نرسیدهایم و قدری هم زود است. ما این دورهها را دربارۀ مسائل دیگری هم گذراندهایم. در مورد همین لولهکشیهای آب زمانی میان فقها بحث بود که آیا مطهر است یا خیر؛ برخی علما معتقد بودند که این آب کُر است اما گذشت و امروز شیر آب منزلتان را که باز میکنید اختلافی وجود ندارد که در حکم آب جاری است و مسأله حل شده است. وقتی حمام وارد منازل شد، همین دوره اختلافی وجود داشت و برخی هم امروز از آن برهۀ اختلافی سوءاستفاده میکنند، در حالی که درست نیست. باید به آن برهۀ تاریخی بروید و بعد قضاوت کنید و درست نیست که در 1400 بایستید و 1300 را قضاوت کنید. به مرور انباشت علم صورت میگیرد و وفاق ایجاد میشود. دربارۀ عید فطر، ولایت فقیه و مسائل دیگر هم همین است. این طبیعت هر جامعه علمی است. البته ما فکر میکنیم پس از 40 سال به خاطر تجربه باید سرعت عبور از این برهۀ اختلافی بیشتر باشد.
آموزش و پرورش خود را با نهادهای جدید آموزش سازگار کند
او در حوزۀ آموزش ادامه داد: باید ابتدا نهضت تولید ادبیات در سوادهای نوین ایجاد کنیم. مؤسساتی مثل آکادمی هوش مالی آقای رودی در همین زمینه فعال است و ما امروز انبوهی از کتابهای آموزشی در حوزه سوادهای نوین خصوصاً سواد مالی و سواد رسانهای حتی برای کودکان داریم که تا پیش از این سابقه نداشت. همین اتفاق باید در سایر سوادها بیفتد. نظام آموزش و پرورش کنونی، آمادگی تطبیق فوری با علم نافع را ندارد. موضوعی که حتی جزو گلایههای رهبری هم بوده است. حتی با وجود سند تحول که مدیران آموزش و پرورش دولتهای مختلف هم دلسوزانه برای آن زحمت کشیدند، مشکلی را حل نکرده و سردرگم است. به نظر من لازم نیست درسی جداگانه در این مقطع وارد دروس آموزشی شود و فقط کافی است بخشهایی در متون جاری اضافه شود. بخشی باید اجباری شود.
خیامی ادامه داد: اما بخش دیگر اختیاری است؛ خصوصاً در مورد دانشگاهها که با سرعت و انعطاف بیشتری میتوانند خودشان را سازگار کنند باید با ارائۀ دروس و واحدها این خلأ را جبران کنند. بخش دیگر را اما باید آموزش و پرورش و آموزش مالی ما، از مؤسسات بیرونی بگیرند. آن دوره گذشت که فکر میکردیم آموزش باید حتماً توسط دبیران رسمی تماموقت آموزش و پرورش رخ بدهد و حتماً باید در چارچوب کلاس فیزیکی باشد. نظام آموزشی ما باید یاد بگیرد با محیط اطراف خودش کار کند چون نمیتواند روی مرزهای اینسوادها حرکت کند چون سرعت تغییرات این اجازه را نمیدهد. نهادهای رسمی آموزش ما اگر نگاهی به نهاد خانواده نداشته باشند باز هم بهرهوری لازم را نخواهند داشت و این مسئله نگاه وسیعتری را میطلبد که خانوادهها باید از دستگاههای دیگری مثل صداوسیما و فضای مجازی، و بخشهای مختلف وزارت ارشاد یعنی سینما و تئاتر و موسیقی و... در جریان این آموزشها قرار گیرند. در غیر این صورت هم مردم آسیب میبینند و هم ما نمیتوانیم حکمرانی کنیم و هم استقلال ما مورد تهدید قرار میگیرد.
این مطلب را در خبرگزاری مهر بخوانید.
هشتگهای مرتبط
سایر عناوین
مطالب پیشنهادی
-
موزههای سواد مالی در اروپا
مفاهیم اقتصادی و مالی هم میتوانند به شیوهای جذاب و تعاملی ارائه شوند.
-
جایگاه بانکها در آموزش سواد مالی کجاست؟
سواد مالی و بازی برد-برد بانکها و مشتریان
-
این پول شماست؛ به بهترین شکل از آن استفاده کنید!
گزارشی از نشست مجازی دهمین سالگرد «ماه سواد مالی» در کانادا
-