آموزههای سواد مالی در کلیله و دمنه-2
روایت دو داستان کوتاه درباره «حفظ و نگهداری مال»
حفظ و نگهداری مال
«کلیله» و «دمنه» نام دو شغال کوچک و در حقیقت شخصیتهای اصلی و روایتگر این کتاب هستند. این دو، در گفتگو با یکدیگر، چگونگی زندگی و تعامل با پادشاه و درباریان را بررسی میکنند. این چنین «کلیله و دمنه» رنگی سیاسی به خود میگیرد. اصل این کتاب کهن، هندی است و نخستین بار در دوره ساسانیان، پزشکی چیرهدست به نام «برزویۀ طبیب» آن را به زبان پارسی پهلوی ترجمه میکند. شخصیتهای برخی داستانها، حیوانات هستند و در آنها پندها و اندرزهای حکیمانه و کارآمدی نهفته است. در بررسی هر موضوع، یک یا چند داستان کوتاه و بلند روایت میشود. یکی از این موضوعات، مسائل مالی و اقتصادی است؛ مواردی چون کسب درآمد، نگهداری مال، رعایت قوانین شراکت و معامله، پسانداز، دخل و خرج و برخی مفاهیم اخلاقی مرتبط مانند قناعت، تلاش، تدبیر و سخاوت. در کلیله و دمنه «حفاظت و مراقبت از مال» مهمتر از «کسب و جمع آوری مال» است و هر دو در قالب داستانهایی کوتاه آمدهاند:
گنج در بیابان
مردی در بیابان گنجی پیدا کرد و بسیار خوشحال شد؛ اما چون حجم و وزن سکههای طلا زیاد بود، نمیتوانست به راحتی آن را با خود به خانه ببرد. با خود اندیشید که بهتر است کارگری گرفته و چند شتر و اسب هم کرایه کند و گنج را زودتر از خودش به خانه بفرستد. میخواست بدین شکل، بدون تحمل زحمت، از مالی که نصیبش شده، بهره وافری ببرد. پس با سهلانگاری، گنج را به کارگران سپرد. گنجی که هرگز به خانه نرسید و توسط حاملانش به سرقت رفت. (باب تمهید بزرگمهر)
بسیاری افراد، مالی را به شکل اتفاقی از طریق «ارث»، «هدیه»، «قرعهکشی بانک»، «جوایز مسابقه» و ... به دست میآورند؛ اما پس از مدتی به دلیل نگهداری یا خرج نامناسب، سهلانگاری و ولخرجی، تمام آن را در زمان نسبتاً کوتاهی از دست میدهند. انسان گرچه در نظر اول این نوع اموال را ارزشمند میداند و از به دست آوردنش خوشحال میشود، اما از شیوه استفاده از آن میتوان فهمید، به نسبت ارزش واقعی، ارزش کمتری برای آن در نظر دارد؛ شاید چون به اندازه ارزش آن اموال تلاش نکرده است، آنها را کمتر ارزشگذاری میکند. انسانها معمولا چنین اموالی را زائد بر زندگی مالی خود میدانند و چون برای کسب آنها برنامهای نداشتهاند، بیبرنامه هم خرج میکنند. ضرب المثل «باد آورده را باد میبرد» میتواند به همین موضوع اشاره داشته باشد. هر مالی از جمله «مال اتفاقی» یا «درآمد تصادفی»، نیازمند مراقبت و تدبیر است. بر اساس یک قاعده سرانگشتی، هشتاد درصد از این اموال را باید پسانداز و سرمایهگذاری نمود و البته بیست درصد آن را هم میتوان خرج کرد تا لذت دستیابی به چنین مالی را نیز تجربه نمود.
دزد خانه
شبی مردی متوجه حضور دزدان بر پشت بام خانهاش شد. پس تصمیم گرفت با ترفندی دزدها را به داخل خانه بکشاند و آنها را شناسایی کند. به کمک همسرش نقشهای طراحی کرد و بر اساس آن، هر دو با صدای بلند، به گونهای که دزدها بشنوند، شروع به گفتگو کردند. زن از شوهرش پرسید: «از چه راهی توانستی این همه مال به دست آوری؟» مرد گفت: «از گذشتههای دور، شبها به کنار دیوار خانه ثروتمندان شهر میرفتم و چندین بار میگفتم: «شَولَم، شَولَم.» با گفتن این کلمه هر آنچه پول و جواهرات قیمتی در آن خانه بود، جلو چشمانم میآمدند. من هم هر آنچه میتوانستم برمیداشتم و از معرکه میگریختم. تو هم یادت باشد درباره این رمز با هیچ کس حرفی نزنی تا کسی آن را یاد نگیرد.» دزدها با شنیدن این ماجرا و آموختن این کلمه، آن را به خاطر سپردند و پس از مدتی که حس کردند اهل خانه به خواب رفتهاند، به کنار دیوار خانه آمدند. سردستهشان چند بار گفت: «شولم، شولم» و بیدرنگ وارد خانه شد. البته که مورد ضرب و شتم صاحبخانه قرار گرفت و به همراه دوستانش در تله افتاد. صاحبخانه در حال تنبیه سردسته دزدان، به او گفت: «به راستی تو چه اندیشیده بودی؟ من با زحمت و تلاش فراوان، تدریجی و در طی سالیان دراز، مالی از راه حلال کسب کردهام، که تو در چشمبرهمزدنی همه را در توبره کنی و با خود ببری؟ بیشک برایت لذت هم دارد «ره صدساله» را «یکشبه پیمودن» و بی درد و رنج به ثروت رسیدن؟ گمان بردی که «شولم شولم» معجزه میکند؟ بدان! این کلمه، ترفندی بود که به کار بستم و مالم را از گزند تو حفظ کردم.» (باب برزویۀ طبیب)
«شولم شولم» اسم رمز شیوههای کسب موفقیت و ثروتِ یکشبه و از راههای میانبُر است. هیچ راه میانبری به موفقیت و ثروت راه ندارد و کسانی که یکشبه به ثروت رسیدهاند، صد سال در مسیرش گام برداشتهاند. فرآیند کسب ثروت – مانند موفقیت در هر حوزه دیگری – قانونمند، روشمند و البته زمانبر است. این فرآیند از شناسایی نیازهای آینده (اهداف) آغاز میشود و تا برنامهریزی و اجرا در زمان حال ادامه مییابد. هر چه فاصله میان تحقق اهداف مالی و اقدام برای آن کوتاهتر شود، فرد باید هزینه و فشار بیشتری را تاب آورد. هر چیزی بهایی دارد و بهای ثروت، طی کردنِ درست مسیر صحیح آن است.
هشتگهای مرتبط
مطالب پیشنهادی
-
-
آموزههای سواد مالی در کلیله و دمنه-1
توصیههایی درباره ضرورت «کسب و تدبیر درآمد»، از زبان «بزرگمهر»، «برزویۀ طبیب» و «مرد تاجر»
-
آموزههای سواد مالی در قابوسنامه-1
توصیههای «عنصرالمعالی» به پسرش «گیلانشاه» درباره ضرورت کسب درآمد و تدبیر آن.
-
نظر خود را بنویسید